آیا خانم ها در ۴۰ سالگی نسبت به همسر خود بی تفاوت می شوند؟
بیشتر خانم های بالای 40 سال مشکلی که با همسرشان دارند این است که به نیازها و تمایلات جنسی همسرشان توجه کمی دارند.
به گزارش پارسینه پلاس، از روان شناس محترم سوال می کنم واقعا چی شده که خانم های ۴۰ سال به بالای جمعیت فعلی جامعه، بیشترشان نمی توانند یا لزومی نمی بینند نیازهای همسر شان را تامین کنند و آنان با داشتن عروس و داماد با مشکل مواجه شده اند. لطفا درباره این موضوع بررسی کنید.
پاسخ کارشناس :
همان طور که زندگی مشترک در گذر زمان شکل می گیرد، ریشه مشکلات فعلی را هم باید در گذشته زندگی مشترک جست و جو کرد. بیشتر افرادی که در سنین بالا و با وجود گذشت زمان زیادی از شروع زندگی مشترک با مشکل مواجه می شوند و روابط زناشویی آن ها سرد و مشکل ساز می شود، به طور قطع در گذشته اختلافاتی داشته اند که به آن ها رسیدگی نشده و این اختلافات را رها کرده اند. در اصل انتظار می رود که زوج ها در ابتدای ازدواج به دلیل ناپختگی ها، نداشتن شناخت از حساسیت ها و علایق یکدیگر، ناآگاهی از تفاوت های جنسی زن و مرد و… دچار مشکلات بیشتری باشند و با کسب تجارب بیشتر، مهارت های زناشویی بهتر، آشنایی عمیق تر از یکدیگر در طول زندگی مشترک از مشکلات زناشویی شان کاسته و بر رضایتمندی زناشویی شان افزوده شود اما همیشه این طور نیست.
علل کاهش رضایت زوجین از یکدیگر
بهتر است بدانیم تداوم زندگی مشترک همیشه به معنای بهبود و رضایت از زندگی مشترک نیست بلکه گاهی به معنای سازگاری از سرناچاری و اجبار است و حتی برخی منتظر فرصت هستند تا با سر و سامان گرفتن فرزندان، زندگی مشترک را رها کنند. اگرچه مهم ترین علت کم شدن تعهد می تواند مسائل حل نشده گذشته باشد اما منطقی نیست که تنها در همین عامل کم تعهدی همسران، موضوع را خلاصه کرد. از جمله علل دیگر می توان به تاثیرات فرهنگ غرب و گذر جامعه از سنتی به مدرن که متاسفانه منجر به الگوبرداری های ناقص و اشتباه از وظایف زن و مرد شده و غالبا آن ها را به سمت و سوی خودمحوری و بی توجهی به تفاوت های جنسی سوق داده است، اشاره کرد. جابه جایی نقش زن و مرد در خانواده به این معنا که در مردان رفتارهای زنانه و احساسی شدت گرفته و به همین ترتیب در خانم ها رفتارهای مردانه و خشک پررنگ شده است، از علل کاهش رضایت زوجین از زندگی مشترک است. برخی والدین با سر و سامان دادن فرزندان بیشتر فرصت پیدا می کنند با هم مسافرت بروند، تفریح کنند و صمیمی تر شوند. برخی دیگر، یکی از والدین یا هر دو با رفتن فرزندان احساس پوچی و تهی بودن می کنند. احساس افسردگی و شروع به وابستگی به فرزندان می کنند و برخی نیز با رفتن فرزندان دچار تعارضات و اختلافاتی کهنه و مزمن می شوند. اختلافاتی که به دلیل وجود فرزندان فرصت خودنمایی نداشته و اکنون که آن ها روانه زندگی خود شده اند، دوباره آشکار می شود. بی شک این اختلافات از قبل وجود داشته اما وجود فرزندان سرپوشی بر آن ها بوده که با رفتن شان، این تعارضات کهنه مجدد سرباز می کنند.