این سریال، راز خودکشی پزشکان ایرانی را فاش کرد
در این مطلب به بهانه خودکشی زهرا ملکی، پزشک جوان به معرفی سریال «درد دارد» (This Is Going To Hurt) میپردازیم.
به گزارش پارسینه پلاس ، همزمان با موج خودکشی در بین کادر درمان، سریالی در شبکههای اجتماعی ترند شده که به گفته کاربران شاید به راز این مرگها پیببریم. در این مطلب به بهانه خودکشی زهرا ملکی، پزشک جوان به معرفی سریال «درد دارد» (This Is Going To Hurt) میپردازیم.
شنیدهها حاکی از آن است که خانم دکتر زهرا ملکی قربانی در جاسک بر اثر خودکشی، جانش را از دست داد. گفته میشود این پزشک قبل از خودکشی یک استوری در خصوص شرایط سخت کار در بیمارستان منتشر کرده است.
اخیرا رسانهها نیز در گزارش خود به صعودی شدن روند خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها اشاره و پیش بینی کردهاند که احتمال دارد که به زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد. شرایط کنونی ماحصل سالهای سال مدیریت غلط درمانی است.
البته باید گفت خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعهبارتر از خودکشی دیگران نیست. اما حالا با تمام این اوصاف همزمان با موج خودکشی در بین کادر درمان، سریالی در شبکههای اجتماعی ترند شده که به گفته کاربران شاید به راز این مرگها پیببریم. در این مطلب به معرفی سریال «درد دارد» (This Is Going To Hurt) میپردازیم. با ما همراه باشید.
اما ماجرای این سریال چیست؟
این سریال اقتباسی از کتابِ خاطرات دکتر آدام کِی است؛ کسی که در طولِ دههی گذشته بهعنوان نویسندهی سریالهای تلویزیونی فعالیت میکند و تکتک اپیزودهای «قراره درد داشته باشه» را هم خودش نوشته است. آدام کارمندِ بخش زایمانِ بیمارستانی در لندن است و دارد برای بدل شدن به دکتر متخصص زنان و زایمان آموزش میبیند. او با خستگی ناشی از اضافهکاری دستوپنجه نرم میکند، حقوق کافی دریافت نمیکند و درحالی که در پارکینگِ بیمارستان در ماشینش خوابیده است، معرفی میشود (چون خستهتر از آن است که تا خانه رانندگی کند).
در همین حین، او با زنی درحال زایمان مواجه میشود که برای ورود به ساختمان پشت یک درِ اشتباهی گرفتار شده است؛ آدام به کمکش میشتابد و او را برای جلوگیری از بیرون آمدنِ اشتباهی نوزادش تا اتاق عمل همراهی میکند. چند سکانس بعدتر، آدام مجددا در بخش زایمان با همان زنی که به زایمانش کمک کرده بود و و نوزادِ سالمش، مواجه میشود. گرچه سر آدام شلوغ است، اما او مکث میکند و برای مدتِ نسبتا درازمدتی به این صحنه خیره میشود؛ انگار او برای تمام کردنِ شیفتاش به این تصویرِ انگیزهبخش نیاز دارد.
گرچه آدام به شغلش اهمیت میدهد، اما چالشهای کمرشکناش آنقدر زیاد هستند که از به یاد آوردن و لذت بُردن از بخشهای خوبش عاجز است. «قراره درد داشته باشه» که به سمت یک کمدیِ سیاه متمایل میشود، از موقعیتهای ابسورد و خندهدار برای قابلتحملتر کردنِ فشار روانی خُردکنندهای که شغلِ آدام به او و همکارانش وارد میکند، استفاده میکند. برای مثال در اپیزود اول تریسی، یک مامای کارکشته، در یک سمینار شرکت میکند؛ این سمینار دربارهی زبانِ جدیدی است که پرسنل بیمارستان باید از آن در سر کار استفاده کنند (مثلا بیماران باید «مشتری» خطاب شوند).
تریسی شکایت میکند که آنها درحالی فاقدِ بودجهی کافی برای جایگزین کردنِ تجیهزاتِ حیاتیشان هستند که بیمارستان پولش را خرج این جور سمینارها میکند (رهبر سمینار از درکِ شکایتِ او عاجز است). یا مثلا آدام برای اضافهکاری موقتا در یک بیمارستانِ خصوصی مشغول میشود و از دیدنِ اینکه آنجا در مقایسه با محلِ کارِ خودش همچون یک هتلِ لوکس است، شوکه میشود. خیلی وقت است که جای خالی یک درامِ پزشکی قابلاعتنا در تلویزیون احساس میشد؛ «قراره درد داشته باشه» بدونشک این کمبود را برطرف میکند.
«درد دارد»؛ ترکیبی از کمدی و تراژدی
این سریال با روایتی صادقانه و حال و هوایی باورپذیر نشان میدهد که سختیها و چالشهای شغلی مثل این چطور میتواند روی سلامت روانی آدمهایی که آن را انجام میدهند تاثیر بگذارد. حال و هوای این سریال کمدی است و در واقع از روی خاطرات دکتری به اسم آدام کی ساخته شده که بعد از بیرون آمدن از شغل پزشکی به عنوان نویسندۀ کمدی و استندآپ کمدین فعالیت میکند. خاطراتی که او از کارش تعریف میکند واقعا مفرح و خندهدار هستند.
سریال «درد دارد» لایههای متفاوتی دارد؛ هم ادای دینی به نظام سلامت است، هم توصیفی عمیق از یک ارتباط عاطفی و هم تصویری از شخصیت مردی که تمام تلاشش را میکند تا با همۀ وظایف خرد و کلان خستهکنندهای که دارد خودش را سر پا نگه دارد. بازی بن ویشاو بسیار عالی و ماهرانه است. ارتباط او با بیماران از یک طرف و رابطهاش با دستیارش شروتی (آمبیکا مود) از طرف دیگر جنبههای متفاوت شخصیت آدام را نشان میدهند.
شخصیت آدام در این سریال کاملا مثبت نیست. او بعضی وقتها آدم تند و تلخی است، اما در عین حال مهربانیهایش نسبت به بیماران و شوخیهای گیرا و بامزهاش شخصیت او را دوستداشتنی میکنند. سیر داستانی سریال بیشتر از هر چیز متمرکز بر شکایت یک بیمار از خطای پزشکی آدام است. این مسئلهای است که همۀ خستگیها و مشکلات آدام را تشدید میکند و البته کشش داستان را هم بیشتر میکند.