روزگاری که موسیقی ایران جایگاه بزرگان بود!
قسمتی از آواز شهریار با تار لطفی چند بیتی به ترکی میخواند و در انتها محمدرضا شجریان با تار لطفی همان شعر ابتدایی را میخواند.
به گزارش پارسینه پلاس، امشب، پس از چند ساعت حافظ خوانی، سایه از آن گنجینه اسرار، نواری ممتع گذاشت. سایه و محمدرضا شجریان و لطفی به دیدار شهریار در تهران می روند در سال ۱۳۵۵…
چه ساز درخشانی می زند لطفی! شهریار به وجد آمده و مرتب «به به! به به!» می گوید.
شهریار هم خوب ساز می زد و هم خوب موسیقی ایرانی رو می شناخت. این سازی که لطفی تو نوار داره می زنه، سازیه که دست آقای حسینقلی بود. سبکش هم اینجا مثل آقا حسینقلیه. تا لطفی دو تا مضراب زد،
شهریار به من گفت: سایه جان! سایه جان! مثل آقای حسینقلی می زنه (حالت شهریار را تقلید می کند).
کمی که استاد لطفی ساز می زند، شهریار آواز سوخته ای می خواند. گل از گل سایه شکفته است. کیف می کند… شهریار در پایان آواز کوتاهش به استاد شجریان می گوید: «اگه صدا داشتم دکانتو تخته می کردم.» و استاد شجریان می خندد.
سایه هم غش غش می خندد. هم در نوار و هم نزد ما! استاد محمدرضا شجریان شروع به خواندن می کند.
روح بزرگواران تکرار نشدنی شاد