اصطلاحات عربی کاربردی برای زائران اربعین
در این گزارش گزیدهای از اصطلاحات رایج و لازم زبان عربی که احتمالا مورد نیازتان خواهد بود را میبینید.
به گزارش پارسینه پلاس، از طرفی رفتن به این سفر لازمههایی نیز دارد؛ آشنایی حداقلی با زبان کشور برادر و مسلمان نشین عراق برای این سفر طویل میتواند کمک بزرگی به مسافران پیاده اربعین باشد؛ لغات و اصطلاحاتی که هرکدام در جای خودش میتواند نقش مهمی در این سفر ایفاکند.
بر همین اساس، مجموعهای از لغات و اصطلاحات عربی که احتمالا برای زائرین محترم کاروانهای پیاده اربعین لازم میشود را جمعآوری کردیم و برای بهرهمندی مخاطبین گرامی منتشر میکنیم.
در ادامه، گزیدهای از اصطلاحات رایج و لازم زبان عربی که احتمالا مورد نیازتان خواهد بود را میبینید:
۱) فارسی: گذرنامه – پاسپورت
العربیه: جَواز – باسبورت
۲) فارسی: گذرنامهها
العربیه: جَوازات
۳) فارسی: گذرنامه ات رو بده
العربیه: إنْطِنی جَوازَک
۴) فارسی: بگذار ببینم – نگاه کنم
العربیه: خلّی أشُوف
۵) فارسی: ویزا
العربیه: فیزَه
۶) فارسی: کجاست؟
العربیه: وِین
۷) فارسی: سرویس بهداشتی کجاست؟
العربیه: وِینِ المَرافِق الصَّحیَّه
(بدون کلمه صحیه بکار ببرید، چون اینگونه عامیانهتر است)
۸) فارسی: میخواهم
العربیه: أرید
۹) فارسی: بروم
العربیه: أرُوح
۱۰) فارسی: به نجف
العربیه: إلْنَجف (در اصل الی النجف بوده)
نحوه تلفظ: أرید أروحِلْنَجف
۱۱) فارسی: اتوبوس میخوای یا ون
العربیه: تِریدِ الباص لُو کَیّه؟
۱۲) فارسی: کرایه اش چنده – چقدر میشه
العربیه: إشگَد؟ – إشگد الأجره
۱۳) فارسی: ده هزار – ۱۰۰۰۰ دینار – ۱۰
العربیه: عَشِر – عَشرتالاف
۱۴) فارسی: خوبه
العربیه: زِیَن
۱۵) فارسی: نه گرونه!
العربیه: لا، باهِز
۱۶) فارسی: خیلی – گرونه
العربیه: إهوَای، کِلَّش – باهز
۱۷) فارسی: گروهتون، چند نفر هستید؟
العربیه: جَماعَتْکُم، چَم نفرات؟
۱۸) فارسی: بیا بالا – سوار شو – بپر بالا
العربیه: صْعَد – یا أللّه صْعد
۱۹) فارسی: تمام شدید؟ همه سوار شدید؟ – تکمیل شد – تمام شد.
العربیه: خَلاص؟ – یا به صورت خبری:خلاص!
۲۰) فارسی: چمدان – ساک
العربیه: جُنطَه – جمع: جُنَط
۲۱) فارسی: راننده
العربیه: سایِق
۲۲) فارسی: ایستگاه پلیس
العربیه: سِیطَرَه
۲۳) فارسی: گیت – دروازه – ورودی
العربیه: بَوّابَه
۲۴) فارسی: افسر – مامور – مسؤول
العربیه: ضابُط
۲۵) فارسی: گاری – ارابه
العربیه: عَرَبانه
۲۶) فارسی: گاری چی – ارابه کش
العربیه: عَرَبَنچی
۲۷) فارسی: (بردار، بلند کن) -چمدون رو بردار
العربیه: (شیل) – شیلِ الجُنطَه
۲۸) فارسی: کیف – کوله
العربیه: حَقْبَه
۲۹) فارسی: هوا گرمه – گرمه
العربیه: ألْجَو حار – حار
۳۰) فارسی: آبجوش
العربیه: مایِ الحارّ، مای حار
۳۱) العربیه: خُبُز
فارسی: نان
۳۲) ساندویچی (مخصوص به عراق)
العربیه: صَمّون
۳۳) فارسی:کولر را روشن کن
العربیه: شَغِّلِ الْمُکَیِّف
۳۴) فارسی: خاموش کن – خاموشش کن – کولر را خاموش کن
العربیه: طَفْ – طفِّیَه – طفّی المُکیّف
۳۵) فارسی: وایستا – نگه دار
العربیه: اُگُفْ
۳۶) فارسی: اینجا – آنجا
العربیه: إهْنا – إهناک
۳۷) فارسی: بیا
العربیه: تعال
۳۸) فارسی: برو
العربیه: رُح (روح)
۳۹) فارسی: گم کردم
العربیه: ضَیَّعِت
۴۰) فارسی: بگذار – قرار بده
العربیه: خَلّی
۴۱) فارسی: چرا – برای چه
العربیه: لِیَش
۴۲) فارسی: نمیفهمم – نمیفهمم چی میگی
العربیه: مَافْتَهِم (الف خوانده نمیشود) – مَفتَهم شِتگول
۴۳) فارسی: کم – کمی عربی بلدم
العربیه: شُوَیّ، شْوَیّ – شوی أعرف، شوی أحچی
۴۴) لطفا: رجاءاً
۴۵) متشکرم: شکراً
۴۶) خوش آمدی: اهلا و سهلا
۴۷) بله: نعم /ای
۴۸) خیر: لا
۴۹) مشکلی نیست: مو مشکل
۵۰) ببخشید: متاسفم / العفو/ آنی آسف
۵۱) چه وقت؟ اِشوَکِت
۵۲) کجا؟: وین
۵۳) چقدر؟: چم؟
۵۴) چی؟: شنو
۵۵) کی؟: منو
۵۶) پل: جسر
۵۷) خانواده: اهل
۵۸) غذا: اَکِل
۵۹) عجله کن: ابسرعه/بالسرعه
۶۰) من میفهمم: آنی افتهم
۶۱) من نمیفهمم: آنی ما افتهم
۶۲) دارو: دوا
۶۳) پول: فلوس
۶۴) فارسی میتونی حرف بزنی؟: تتکلم بالفارسی؟
۶۵) ممکنه کمکم کنی؟: ممکن تساعدنی؟
۶۶) مسجد: جامع
۶۷) بازار: سوگ
۶۸) پلیس: شرطه
۶۹) بایست: اوگف
۷۰) حال شما چطوره: اشلُونِک
۷۱) خوبم: زِین
۷۲) خداحافظ: مع السَلامه
۷۳) در امان خدا: فی اَمانِ الله
۷۴) چه خبر: شکو ماکو؟
۷۵) خبری نیست: ماکو شی
۷۶) بفرمایید استراحت کنید: اِتفَضَّل اِستیریح
۷۷) ممنونم: ُشکرًا
۷۸) خسته: تعبان
۷۹) گرسنه: جوعان
۸۰) سیر (متضاد گرسنه): شِبعان
۸۱) حرم کجاست؟: وین الحَرَم
۸۲) گران: غالی
۸۳) ارزان: رَخیص
۸۴) بیمارستان/درمانگاه: مسَتشفی
۸۵) میخواهم زیارت کنم: ارید ازور
۸۶) لباس: مَلابِس
۸۷) جلو: گِدَّام
۸۸) فارسی: سخت
العربیه: صَعُب
۸۹) فارسی: ساده، آسون
العربیه: سَهِل
۹۰) فارسی: سیگار
العربیه: جیگارَه
۹۱) فارسی: کی، چه وقت
العربیه: إشْوَگِت
۹۲) فارسی: الان
العربیه: هَسَّه
۹۳) فارسی: دیروز
العربیه: أمِس
۹۴) فارسی: فردا
العربیه: باچِر
۹۵) فارسی: امروز
العربیه: ألیوم
۹۶) فارسی: امشب
العربیه: ألِّیَلَه
۹۷) فارسی: اسمتو بنویس (به معنای ثبت نام)
العربیه: سَجِّل إسمَک
۹۸) فارسی: گذرنامهها را تحویل دهید
العربیه: سَلَّمو الجَوازات
۹۹) فارسی: فرودگاه
العربیه: مَطار
۱۰۰) فارسی: حدوداً، تقریباً
العربیه: حَوالی
۱۰۱) فارسی: گوش بده – به من گوش بده
العربیه: إسمَع – إسمَعنی
۱۰۲) فارسی: کارت شناسایی
العربیه: هُوِیَّه
· قبلا کلمه گران رو ترجمه کردیم، حالا متضاد آن:
۱۰۳) فارسی: ارزان
العربیه: رَخیص
۱۰۴) فارسی: ارزانتر
العربیه: أرخَص
۱۰۵) فارسی: ببخشید
العربیه: ألْعَفُو
۱۰۶) فارسی: نانوایی
العربیه: خَبّاز
· جملات تعارفی-تشکری
۱۰۷) الله یخلیکم: خدا نگهتون داره
۱۰۸) الله یحفظکم:خدا حافظ شما باشد
۱۰۹) الله یسلمکم:خدا شما را سلامت نگهدارد
۱۱۰) زحمناکم:زحمت به شما دادیم
۱۱۱) الله یعینکم:خدا نگهدارتون باشد
۱۱۲) رحم الله والدیک:خدا پدر و مادرتان را بیامرزد
۱۱۳) الله یساعدکم:خدا کمکتان کند
۱۱۴) صار الزحمه علیکم:برای شماها زحمت شد
۱۱۵) عاشت ایدکم: خداقوت
۱۱۶) فارسی: مجانی
العربیه: بلاش
۱۱۷) فارسی: سلامتی
العربیه: عافِیَه (مثلا در تعارفات میگویید: بِلْعافیه إن شاءالله)
۱۱۸) فارسی: سیو کن، ذخیره کن – ذخیره کردن
العربیه: وَفِّر – توفیر
۱۱۹) فارسی: دیوانه – ما دیوانگان حسینیم
العربیه: مَجنون – إحنَه مجانین الحسین
۱۲۰) فارسی: فصیح – کتابی
العربیه: فُصحه (مثلا اگر شما به مکالمه فصیح تسلط دارید میگویید: تِگدَر تِحچی فُصحَه؟ میتونی فصیح و کتابی صحبت کنی؟ أعرُف الدارِجه شْوَیّ: لهجه عامیانه کم بلدم
۱۲۱) فارسی: اتاق – اتاقها
العربیه: غُرْفَه – غُرَف
۱۲۲) فارسی: بوس
العربیه: بوس
۱۲۳) فارسی: زشت – قبیح – ناپسند
العربیه: عِیب
مثلا میگویید: لا تْسَوّی، عیب: نکن! زشته!
۱۲۴) فارسی: خانه
العربیه: بِیَت – حُوش
۱۲۵) فارسی: گوشت
العربیه: لَحَم
۱۲۶) فارسی: گران – ارزشمند
العربیه: غالی (هم به چیز گران میگویند هم به یک فرد عزیز و محترم)
۱۲۷) فارسی: چطوری (مذکر)
العربیه: إشْلونَک
۱۲۸) فارسی: چطوری (مونث)
العربیه: إشلونِچ
۱۲۹) فارسی: خسته
العربیه: تَعبان
۱۳۰) فارسی: گرسنه
العربیه: جَوعان
۱۳۱) فارسی: تشنه
العربیه: عَطشان
۱۳۲) فارسی: صبح بخیر
العربیه: صَباحَ الخیر (جواب: صباح النور)
۱۳۳) فارسی: خوش آمدید
العربیه: أهلا بکم، هَلا بیک، هلا بیکم
۱۳۴) فارسی: هر جور مایل هستی
العربیه: عَلا کِیَفَک
۱۳۵) فارسی: بیمارستان
العربیه: مُستَشفی (مُستَشفه بخوانید)
· آموزش قیدهای زمان و مکان
۱۳۶) صباح:صبح
۱۳۷) الیوم:امروز
۱۳۸) أمس:دیروز
۱۳۹) غدا (بکره):فردا
۱۴۰) فجر:سپیده دم
۱۴۱) مغرب:مغرب
۱۴۲) لیل (عشا بکسر ع):شب
۱۴۳) منتصف اللیل:نیمه شب
۱۴۴) هذه اللیله:امشب
۱۴۵) نهار. یوم:روز
۱۴۶) مساء:بعدالظهر. شب
۱۴۷) أعلا:بالا. بالاتر
۱۴۸) أسفل:پایین. پایینتر
۱۴۹) أین:کجا
۱۵۰) تحت:زیر
۱۵۱) أمام. قدام (بضم ق وتشدید د):جلو
۱۵۲) فوق:بالای. روی
۱۵۳) خلف. وراء:پشت سر
۱۵۴) جنب. جوار:کنار
۱۵۵) بعدبکره (بعد غد): پس فردا
۱۵۶) بعدیومین:دو روز بعد
۱۵۷) بعدثلاثه ایام:سه روز بعد
۱۵۸) لیله اول أمس: پریشب
۱۵۹) الأمس الأول:پریروز
۱۶۰) لیله الغد:فرداشب
۱۶۱) قبل الظهر:پیش از ظهر
۱۶۲) إذا:هرگاه. اگر
۱۶۳) عند:نزد
۱۶۴) قریب من:نزدیک به
۱۶۵) بعید عن:دور از
۱۶۶) منذ مده:مدتی است
۱۶۷) هنا:اینجا
۱۶۸) هناک:انجا
۱۶۹) بین:میان
۱۷۰) متی: چه وقت. کی
۱۷۱) قبل قلیل:کمی پیش
۱۷۲) الان:حالا
۱۷۳) سنه (ج:سنوات. سنین):سال
۱۷۴) هذا الشعر:این ماه
۱۷۵) اسبوع (ج:اسابیع):هفته
۱۷۶) شهر (اشهر):ماه
۱۷۷) هذه السنه:امسال
۱۷۸) هذاالأسبوع: این هفته
۱۷۹) علی الیمین: سمت راست
۱۸۰) علی الشمال: سمت چپ
۱۸۱) علی طول: مستقیم
۱۸۲) بعدالمفترق
بعداز چهار راه
۱۸۳) ایستگاه قطار کجاست؟
ون المَحَطَّه
۱۸۴) فرودگاه کجاست؟
ون المَطار؟
۱۸۵) نزدیک – دور
۱۸۶) قریب – بَعید
۱۸۷) کدوم یکی از اونها (از دو راه – طرف) نزدیکتره؟
یا هُم – یا هُوْ اَقرَب
۱۸۸) کدوم راه به کربلا نزدیک تره؟
یا طَریق أقرَب إلکَربله
۱۸۹) کدوم راه – طرف – مسیر- خلوته؟
یا طریق – جِهه، صُوب – مسیر – بلا إزدحام، مو إزدحام
۱۹۰) خیلی زحمتتون دادیم – اذیتتون کردیم
هوایَه زَحَمناکُم – أذِّیناکم
۱۹۱) اجرتون با سیدالشهدا
أجِرکُم عَل إحْسِیَن (ع)
۱۹۲) شارژ موبایل از کجا بخرم؟
إمْنِیَن أشتری رَصید (المووبایل «لازم نیست موبایلش رو بگید»)
۱۹۳) سیم کارت
شریحَه
۱۹۴) میشه یه شارژر بدید، شارژ موبایلم تموم شده – شارژش تموم شده
یمکن تِنطینی شاحِنه، خَلَص ألشَحَن مووبایلی – خَلَص شحْنَه
۱۹۵) کجا میتونیم استراحت کنیم؟
ون نِگدَر نستَریح
۱۹۶) میشه یه کم برید عقبتر / جلوتر
یصیر اِشوَیَّه تِرجَع / تِتقَدَّم
۱۹۷) بیاید این ورتر / برید اون ورتر
تعال لِهْنانِه / رُوح لِهْنَاکه
۱۹۸) ببخشید ممکنه کمی به من هم جا بدید (که من هم بشینم / بایستم)
العَفُوْ تِنْطینی مَکان (حتی آنی هم اَگعُد / اوگَف)
۱۹۹) آقا/خانم اجازه میدین من هم زیارت کنم؟ (لازم به گفتن آقا / خانم نیست)
عفواً خَلّینی آنی هم اَزُور (با عذر خواهی)
خَلّینی آنی هم اَزور (به صورت جدی و دستوری؟!)
۲۰۰) آیا امشب حرم رو میبندن؟!
إللِّیلَه یِسِدُّونِ الحرم؟
۲۰۱) ببخشید درب ورودی دیگهای وجود نداره؟!
أکُو باب ثانیه یا أکو باب غیر؟ (ثانیه یعنی دومی)
۲۰۲) ببخشید شما تا کی اینجا نشسته اید؟
إلعَفو لِشْوَکِت گاعِد إهنانِه؟
۲۰۳) آیا شما میخواین برید؟! یا هنوز هستین؟!
إتْرِیدُون إتْرُوحون؟! لُو بَعَدکُم؟!
۲۰۴) ببخشید گاراژ ماشین (ترمینال) کجاست؟!
العفوا وِن إلگـَراج؟
۲۰۵) آیا حرم، ماشین مخصوص برای بردن به سامرا داره؟!
اکو سِیارَهِ خاص العَتَبه إلْسامرَه؟ (عَتَبه منظور حرم امام حسین/ابالفضل/وامام علی علیهم السلام میباشد)
۲۰۶) چجوری میشه رفت مسجد کوفه؟!
إشلون أروحِ إلْمسجدِ الکوفه؟!
۲۰۷) ببخشید فاصله مسجد کوفه تا سهله چقدره؟!
العفوا إشگد المَسافه بِیَن السهله و الکوفه؟
۲۰۸) بین راه ماشین (سیاره) هست سوار بشیم (نرکب)؟
اکو سیارات بین الطریق نرکب؟
۲۰۹) سرویس بهداشتی کجاست؟!
وین المَرافِق (تِکرَم وِین المرافق:گفتن تِکرَم در اول جمله مودبانهتر است)
· نکته مهم بسیار بسیار مهم: هیچ وقت در داخل سرویس بهداشتی به کسی بفرمایید با جمله اتفضّل را نگویید، بلکه باید بگویید: کَرِّم
۲۱۰) ببخشید این سرویس بهداشتی (التوالت) شلنگ آب داره؟!
إلتوالِتات بیهِن صُوندَه؟!
۲۱۱) ممکنه یه شلنگ آب برای سرویس وصل کنید
بلازحمه (إذا ممکن) إتشَکِّلِ الصونده؟!
۲۱۲) ببخشید درمانگاه / بیمارستان کجاست؟!
إلعَفُو وِین المُستَوصِف / مُستَشفَه؟
۲۱۳) ببخشید درب ورودی خانم ها/آقایان کدوم طرفه؟!
إلعَفُو مِن وین باب الدُخول للِنِساء / للرجال؟
۲۱۴) موقع نماز درب حرم رو میبندند؟
یسِدُّون بابِ الحَرَم وقتِ الصلاه؟ (با لحن پرسشی)
۲۱۵) فارسی: جای خالی دارید؟
العربیه: عِدکُم مَکان؟! – أکو مکان؟!
اگر باشد ممکن است بگویند:ای ای إتفَضَّل (بله بله؛ بفرمایید) و اگر جا نباشد میگویند: ما فی
۲۱۶) فارسی: مسئول یا رئیس موکب کیست؟
العربیه: منُو مسئولِ المُوکب؟!
۲۱۷) فارسی: برای بانوان (نساء) جای (خیمه) جداگانه هم دارید؟
العربیه: (اَکو) – (عِدکُم) قاعَه للنساء؟ (سالنهای استراحت برای خواب را قاعه میکویند.)
۲۱۸) فارسی: پتو، بالشت، تشک دارید؟ چند تا دارید؟ به تعداد هست؟
۲۱۹) العربیه: بَطانِیَه (پتو)، مُخَدَّه (بالش)، دوشَگ (تشک) عِدکُم؟ چَم واحد عدکم؟ مو قَلیلات خو؟
· بخش اصلی و مهم قیدهای زمان در لهجه عراقی
۲۲۰) فارسی:گذشته
العربیه:الماضی
۲۲۱) فارسی: دیروز
العربیه: ألبارحَه – مبارح
مثال: شِفتَه البارِح بالسُّوگ
دیروز در بازار او را دیدم
۲۲۲) فارسی: پریروز
العربیه: اوّل البارحَه
شفته اول البارحه بالسوگ.
۲۲۳) فارسی: هفته گذشته
العربیه: الاُسبوعِ الفات
۲۲۴) فارسی: ماه گذشته
العربیه: الشَهَر الفات
۲۲۵) فارسی: سال گذشته
العربیه: السنه الفاتت (سنه مونث است پس فعل فات باید مونث بیاید)
· ممکن است به جای فات و فاتت از «الماضی» و «الماضیه» هم استفاده شود…
۲۲۶) فارسی: حال
العربیه: الحاضر
۲۲۷) فارسی: امروز
العربیه: ألیوم
مثال: شِفِتْهَا الیوم بالسوگ.
او (زن) را امروز در بازار دیدم.
۲۲۸) فارسی: این هفته
العربیه: هذا الاسبوع
۲۲۹) فارسی: این ماه
العربیه: هذا الشَهَر
۲۳۰) فارسی: امسال
العربیه: هذا السَّنَه
۲۳۱) فارسی: آینده
العربیه: المُسْتَقبَل
۲۳۲) فارسی: فردا
العربیه: باچـِـر
۲۳۳) فارسی: پس فردا
العربیه: عُگــُب باچـر
مثال: رَح اَشوفَه عُگُب باچر
او را پس فردا خواهم دید
۲۳۴) رَح + فعل = خواهم آن فعل را انجام داد
۲۳۵) فارسی: هفته آینده
العربیه: لإسبوع الجای
۲۳۶) فارسی: ماه آینده
العربیه: الشَهَر الجای
۲۳۷) فارسی: سال آینده
العربیه: السّنهِ لجایَه
۲۳۸) فارسی: مطمئنی؟ – حتماً
العربیه: إنته مِتْأکِّد؟ – مِتأکّد؟
۲۳۹) فارسی: برای اینکه، چون
العربیه: لِأنَّ، لَن
۲۴۰) فارسی: میدانم – میدانی
العربیه: أدْری – تِدری
۲۴۱) فارسی: نمیدانم
العربیه: مو أدری
۲۴۲) فارسی: فراموش کردم
العربیه: نِسیَت
۲۴۳) فارسی: بلند شو
العربیه: گوم
۲۴۴) فارسی: بشین
العربیه: اُگعُد
۲۴۵) فارسی: مهر (مُهرِ نماز)
العربیه: تُربَه
۲۴۶) فارسی: سرد
العربیه: بارِد
۲۴۷) فارسی: خیلی سرد – خیلی گرم
العربیه: کِلَّش بارد – کِلَّش حارّ
۲۴۸) فارسی: شماره
العربیه: رَقَم
۲۴۹) فارسی: یک لحظه
العربیه: لَحظَه
۲۵۰) فارسی: چند (روز – مقدار – عدد)
العربیه: چَمْ
۲۵۱) فارسی: داخل شو
العربیه: طُب – اُدخُل
۲۵۲) فارسی: خارج شو – برو بیرون
العربیه: إطْلَع – اُخرُج
۲۵۳) فارسی: کاروان
العربیه: حَملَه
۲۵۴) فارسی: صف – به صف شید
العربیه: سِرَه – بْسِرَه
۲۵۵) فارسی: قند
العربیه: اصلا نمیدونن قند چی هست! فقط شکر
۲۵۶) فارسی: شِکَر
العربیه: شَکَر
۲۵۷) فارسی: بازار
العربیه: سوگ
۲۵۸) فارسی: پول
العربیه: فْلوس
۲۵۹) فارسی: صرافی
العربیه: صِیرفَه
۲۶۰) فارسی: پول چنج کردن
العربیه: تَصریف
۲۶۱) فارسی: خورده
العربیه: خُردَه
۲۶۲) فارسی: نصف – نیم
العربیه: نُصّ
۲۶۳) فارسی: یک چهارم – به ۲۵۰ دیناری نیز میگویند، چون یک چهارم ۱۰۰۰ دینار است
العربیه: رُبُع
۲۶۴) فارسی: سوپ
العربیه: شوربَه
۲۶۵) فارسی: کباب ترکی
العربیه: گَصّ – شاوِرما
۲۶۶) فارسی: چای
العربیه: شای
۲۶۷) فارسی: شیر
العربیه: حَلیب
۲۶۸) فارسی: مرغ – سرخ شده
العربیه: دِجاج – مَشْوِیّ
۲۶۹) فارسی: ماهی – سرخ شده
العربیه: سِمَچ – مشویّ
۲۷۰) فارسی: تخم مرغ
العربیه: إبْیَض
۲۷۱) فارسی: ساندویچ
العربیه: لَفَّه
۲۷۲) فارسی: پرس
العربیه: صَحَن
۲۷۳) فارسی: غذای بسته بندی – بیرون بر
العربیه: سَفَری
۲۷۴) فارسی: راست / سمت راست
العربیه: یَمین، یِمنَه / عَل یَمین، عَل یِمْنَه
۲۷۵) فارسی: چپ / سمت چپ
العربیه: یَسار، یِسْرَه /عل یَسار، عل یِسرَه
۲۷۶) فارسی: جلو – رو به رو
العربیه: گُبَل – گِدّام
۲۷۷) فارسی: پشت، عقب – پشت سرت
العربیه: وَرِه، خَلْف – وَراک
۲۷۸) فارسی: بالا
العربیه: فُوگ
۲۷۹) فارسی: کنار، پیش
العربیه: یَمّ
۲۸۰) فارسی: بیرون، محیط باز
العربیه: بَرَّه
۲۸۱) فارسی: داخل، تو
العربیه: جَوَّه
۲۸۲) فارسی: فقط – فقط دو نفر – فقط دوتا
العربیه: بَسْ – بَسْ نَفَرَین – بس إثْنِیَن
۲۸۳) فارسی: آره، درسته
العربیه: إی – نعم – صحّ
۲۸۴) فارسی: (با، به همراه) – با خانواده ام
العربیه: وِیّا – وِیّا أهلِی
۲۸۵) فارسی: باهم – (مثلا در کفشداری میخواهید کفشها را باهم تحویل دهید میگویید:)
العربیه: سوّه – سویّه
۲۸۶) فارسی: تو (مَرد) – تو خودت گفتی…
العربیه: إنْته – إنته گِلِت..
۲۸۷) فارسی: تو (زن)
العربیه: إنتی
۲۸۸) فارسی: من
العربیه: آنی
۲۸۹) فارسی: ما
العربیه: إحْنَه
۲۹۰) فارسی: او (مرد)
العربیه: هُوَّ
۲۹۱) فارسی: او (زن)
العربیه: هِیَّ
۲۹۲) فارسی: این (مذکر)
العربیه: هاذه
۲۹۳) فارسی: این (مونث)
العربیه:های
۲۹۴) فارسی: باید
العربیه: لازِم
۲۹۵) فارسی: راه – راه بسته است
العربیه: طَریق – طَریق مسدود (مزدود تلفظ میشود)
۲۹۶) فارسی: پیاده شو
العربیه: نَزِّل
۲۹۷) فارسی: تلفن زدن – زنگ زدن
العربیه: خابَر
۲۹۸) فارسی: از کجا – اهل کجا – تو اهل کجایی؟
العربیه: مْنِیَن، إمنِیَن – أنته منین؟
۲۹۹) فارسی: از ایران
العربیه: مْنِ الایران
۳۰۰) فارسی: شهر
العربیه: مَدینه
۳۰۱) فارسی: مواظب باش
العربیه: دِیر بالَک (بالک بالک)
۳۰۲) فارسی: نمیشه
العربیه: مَیْصِیر
۳۰۳) فارسی: اشکالی نداره – باشه – مخالفتی ندارم
العربیه: مَیْخالف -مامشکل
۳۰۴) فارسی: ولم کن – ولش کن
العربیه: عُفنِی – عُوفَه
۳۰۵) فارسی: بزرگ
العربیه: چَبیر – عظیم
۳۰۶) فارسی: راننده
العربیه: سایِق
۳۰۷) فارسی: ایستگاه پلیس
العربیه: سِیطَرَه
۳۰۸) فارسی: پلیس
العربیه: شرطی
۳۰۹) فارسی:درب
العربیه: الباب
۳۱۰) فارسی: گیت – دروازه – ورودی
العربیه: بَوّابَه
۳۱۱) فارسی: افسر – مامور – مسؤول
العربیه: ضابُط
۳۱۲) فارسی: گاری – ارابه
العربیه: عَرَبانه
۳۱۳) فارسی: گاری چی – ارابه کش
العربیه: عَرَبَنچی
۳۱۴) فارسی: (بردار، بلند کن) – چمدون رو بردار
العربیه: (شیل) – شیلِ الجُنطَه
۳۱۵) فارسی: کیف – کوله
العربیه: حَقْبَه
۳۱۶) صبحانه (ریوگ)
۳۱۷) لبن
شیر، ماست، دوغ
۳۱۸) حلیب
شیر
۳۱۹) لبن رائب، لبن حاثر، لبن زبادی، روب
ماست
۳۲۰) عِیران، شراب اللبن، اللبن
دوغ
۳۲۱) قشطه، قشده
خامه
۳۲۲) جُبْن
پنیر
۳۲۳) کثیر الدَسِم
پر چرب
۳۲۴) قلیل الدَسِم
کم چرب
۳۲۵) گیمُر
سرشیر
۳۲۶) العربیه: اِشْلون صِحَّتِکُمْ
فارسی: سلامتین؟ حالتون چطوره
۳۲۷) العربیه: اِنتو اِشْلونکُمْ
فارسی: شما چطورین؟
۳۲۸) العربیه: مِیْخالِفْ
فارسی: اشکال نداره
۳۲۹) العربیه:ما یِصیرْ
فارسی: نمیشه
۳۳۰) العربیه: دیرْ بالِکْ
فارسی: مراقب باش
۳۳۱) العربیه: عُفْنی
فارسی: ولم کن
۳۳۲) العربیه: عوفْهِ
فارسی: ولش کن
۳۳۳) العربیه: خَلَصْ صبری
فارسی: صبرم تموم شد
۳۳۴) العربیه: عَنْ اِذِنْکُم، مِنْ رُخْصَتِکُمْ
فارسی: با اجازه شما
۳۳۵) العربیه: بوسْ ایدِهْ
فارسی: دستشو بوس کن
۳۳۶) العربیه: یِتْشاقِّه
فارسی: شوخی میکنه
۳۳۷) العربیه: اِشْبیه (اِشْبی):
فارسی: چِشه؟ چِش شده؟
۳۳۸) العربیه:شِعْبالِکْ
فارسی: چی خیال کردی؟
۳۳۹) العربیه: لِسوء الحَظ
فارسی: متاسفانه، از بدشانسی
۳۴۰) العربیه: لِحُسنِ الْحَظ
فارسی: خوشبختانه
· اصطلاحات پرکاربرد و بسیار ضروری
۳۴۱) العربیه: یرحکم الله (درهنگام عطسه)
والجواب (جواب): یغفرالله لکم
۳۴۲) العربیه: اُخرس، اُسکت
فارسی: خفه شو
۳۴۳) العربیه: لاسمح الله، حاشالله، لاقدّرالله
فارسی: خدا نکند، مبادا
۳۴۴) العربیه: عفواٌ، معذرهً، أعتذر منکم، أرجو عدم المؤاخذه
فارسی: ببخشید، معذرت میخوام
۳۴۵) العربیه: أسعد الله صباحک
فارسی: روزت خجسته، بامدادت خوش
۳۴۶) العربیه: إیهٍ
فارسی: خُب، بسیار خوب
۳۴۷) العربیه: ساعدک الله
فارسی: خسته نباشید
والجواب: سلّمک الله: سلامت باشید
۳۴۸) العربیه: قرّت عیناک
فارسی: چشمت روشن
۳۴۹) العربیه: یسعدنی أن أزورکم
فارسی: خوشحال میشوم ببینمتون
۳۵۰) العربیه: أنا سعیدٌ بمعرفتک
فارسی: از آشنایی ات خوش وقتم
۳۵۱) العربیه: نهارک سعیدٌ
فارسی: روز خوش
۳۵۲) العربیه: لیله سعیده، طابت لیلتکم، مساءالخیر، مساؤکم بالخیر، مساک الله بالخیر
فارسی: شب خوش
۳۵۳) العربیه: أنفاسک مبارکٌ
فارسی: (أحسنت: آفرین)، زنده باد، دمت گرم
۳۵۴) العربیه: إلی اللقاء، إلی الملتقی، الوداع، بخاطرک
فارسی: به امید دیدار، خدانگهدار
۳۵۵) العربیه: مع السلامه
فارسی: به سلامت، خدانگهدار
۳۵۶) العربیه: أرجوکم، الرجاء
فارسی: خواهش میکنم، امید است
۳۵۷) العربیه: لاتُجامِل، لاتکلّف
فارسی: تعارف نکن
۳۵۸) العربیه: لقد کلّفناکم
فارسی: زحمت دادیم
والجواب: أرجوکم عدم المؤاخذه: خواهش میکنم خجالت ندهید.
۳۵۹) العربیه: من فضلکم، رجاءً، لو تکرمتَ
فارسی: لطفاً، اگه میشه
۳۶۰) العربیه: تفضّلتم
فارسی: لطف نمودید، زحمت کشیدید
والجواب:کلّفناکم: زحمت دادیم
۳۶۱) العربیه: حسنٌ، جیدٌ، طیّب
فارسی: خوب، بسیار خوب
۳۶۲) العربیه: أُرحّب بقدومکم، أرحّب بمقدمکم، تشرّفتم
فارسی: خیر مَقدمٍ، خوش آمدید
۳۶۳) العربیه: تشرّفتُ بمعرفتک
فارسی: از آشناییت خوش وقتم
۳۶۴) العربیه: أنا مرتاحٌ لرؤیتک، أنا مسرورٌ من رؤیتک
فارسی: از دیدنت خوشحال شدم
۳۶۵) العربیه: أدام الله توفیقک، أیّدک الله
فارسی: خدا یارت، موفق باشی
۳۶۶) العربیه: أطال الله بقائک
فارسی: خدا عمرت بده
۳۶۷) العربیه: نعم صباحک
فارسی: صبح خوبی داشته باشی
۳۶۸) العربیه: نعم مساؤک
فارسی: شب خوبی داشته باشی
۳۶۹) العربیه: جعلتُ فداک
فارسی: فدایت شوم
۳۷۰) العربیه: شکراً
فارسی:ممنون، تشکر
۳۷۱) العربیه: شکراً، الله یحفظکم
فارسی: ممنون، خداشما را حفظ کند
والجواب: لا شکر علی الواجب
هذا هو واجبنا (تشکر لازم نیست، وظیفۀ ماست)
۳۷۲) العربیه: الله یرعاکم
فارسی: خدا حفظتون کنه
۳۷۳) العربیه: تُصبِح علی الخیر
فارسی: شب خوش
۳۷۴) العربیه: آسفٌ، متأسّف، مع الأسف، عذراً
فارسی: متاسفم، معذرت میخواهم
۳۷۵) العربیه: وفقک الله
فارسی: خدا توفیق دهد
۳۷۶) العربیه: فی صحهٍ و عافیهٍ (به بیمار گفته میشود)
فارسی: در سلامتی و عافیت باشی
۳۷۷) العربیه: ننتظرکم، نحن فی انتظارکم
فارسی: مامنتظر شماییم
۳۷۸) العربیه: الله یُعطیک العافیه
فارسی: خداسلامتی به تو بدهد
۳۷۹) العربیه: کیف الاسره؟، کیف الأهل و الأصدقاء؟
فارسی: خانواده خوب هستند، دوستان چطور؟
۳۸۰) العربیه: الله یخلّیک
فارسی: خدا پشت و پناهت باشه
۳۸۱) العربیه: أنا فی خدمتک
فارسی: نوکرتم، من در خدمتم
۳۸۲) العربیه: فی أمان الله و حِفظِهِ
فارسی: در پناه خدا
۳۸۳) العربیه: أخذتُ من وقتک کثیراً، أزعجتُکم، زاحمتُک
فارسی: زحمت دادیم، وقتتان را کرفتم
۳۸۴) العربیه: أنت غیر جادٍّ فی کلامک، تمزحُ
فارسی: مزاح میکنی، شوخی میکنی، جدی نمیگی
۳۸۵) العربیه: کل عامٍ و أنتم بخیر
فارسی: صد سال به این سالها (در همه سال خوب و سالم باشی)
نکته: در اعیاد کاربرد اصلی دارد.
۳۸۶) العربیه: أنت بخیر و سعاده
فارسی: خوب و خوش باشی
۳۸۷) العربیه: حیاک الله
فارسی: زنده باشی
۳۸۸) العربیه: تسلم
فارسی: سالم باشی
۳۸۹) العربیه: صبّحکم الله بالخیر
فارسی: صبح خوبی داشته باشی
۳۹۰) العربیه: نحن فی منتهی السعاده
فارسی: ما واقعاً خوشبختیم
۳۹۱) العربیه: سنزورکم بعد قلیلٍ إن شاءالله
فارسی: اگر خدا بخواهد دوباره همدیگر را خواهیم دید
۳۹۲) العربیه: صافحنی
فارسی: بامن دست داد
۳۹۳) العربیه: ربنا یعوض علیک
فارسی: خدا به تو عوض دهد
۳۹۴) العربیه: أفادک الله
فارسی: خداوند تو را مؤید بدارد
۳۹۵) العربیه: لا علیه أُهدیکم
فارسی: قابلی ندارد، خواهش میکنم
۳۹۶) العربیه: لاتحزن، لاتقلق
فارسی: نگران نباش
۳۹۷) العربیه: هنیئاً لک
فارسی: خوشا به حالت
۳۹۸) العربیه: و لکم جزیل الشکر
فارسی: با نهایت سپاس
۳۹۹) العربیه: حضره الفاضله (المحترمه)
فارسی: سرکار خانم
· در مورد مداحی تزورونی
· یکی از مراجع نجف در عالم رؤیا دیدند حضرت ابوالفضل (ع) این شعر را برای زوار اباعبدالله (ع) میخوانند و ایشان صبح همه را به یادشان دارند. بعدا این شعر توسط آقای باسم کربلایی مداحی شد. اینک ترجمه نوحه تزورونی تقدیم میگردد. تا زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:
۴۰۰) تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
۴۰۱) تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
میدانید که من شفیع شمایم
۴۰۲) أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم اسامی تان را
۴۰۳) هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدیدای زائران من خوش آمدید
۴۰۴) وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
۴۰۵) أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییمای که با پای پیاده به سوی من میآیید
۴۰۶) یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایهای که جانهایتان را به بخاطر زیارت من به کف و بادستتان گرفتهاید
۴۰۷) عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم،ای وفاداران!
۴۰۸) تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
۴۰۹) تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
۴۱۰) اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری و دلجویی میدهیم
۴۱۱) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدیدای زائران من، خوش آمدید
۴۱۲) هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدیدای که وعدهتان را فراموش نکردهای و بر سر موعد و عهد با ما حاضر شدی
۴۱۳) إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
۴۱۴) وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
۴۱۵) اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
۴۱۶) عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
۴۱۷) مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
۴۱۸) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدیدای زائرانِ من، خوش آمدید
۴۱۹) یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنیای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
۴۲۰) تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
۴۲۱) بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
۴۲۲) صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، صدا زدم که بیبرادر شدم و اندوهم برچهره ام نمایان شد
۴۲۳) کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
با رفتنت کمرم شکست
۴۲۴) نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
۴۲۵) اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش میکنم، این پرچم را به شما سفارش میکنم
۴۲۶) هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدیدای زائران من، خوش آمدید
۴۲۷) یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْای
که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
۴۲۸) اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
۴۲۹) وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، هر حاجتی را برآورده میکنم
۴۳۰) یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر مشکل یا بیماری را شفا دهم
۴۳۱) اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطر حضورتان شاد شد
۴۳۲) هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
با خوش آمدیدگویی صدایتان میزند
۴۳۳) یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
حضرت ابالفضل به شما خوش آمد میگویید، به شما درود میگوید
۴۳۴) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدیدای زائرانِ من، خوش آمدید
۴۳۵) زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
۴۳۶) تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
صدایتان میزند ایکاش در جنگ حاضر میشدید
۴۳۷) ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
۴۳۸) و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
۴۳۹) تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
۴۴۰) اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
میگریانم شما را بر این مصیبت میگریانم
۴۴۱) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدیدای زائران من، خوش آمدید.
۴۴۲) العربیه: ترا، کربلا مو بعیده من بغداد
فارسی: حتماً کربلا از بغداد دور نیست
۴۴۳) العربیه: ترا، بسمه تعرف قرایه و کتابه
فارسی: میدونید که، بسمه خواندن و نوشتن میدونه
۴۴۴) العربیه: ترا، أزعَل إذا ما إجیت
فارسی: در غیراینصورت ناراحت میشم اگر نیایید.