با تاج‌السلطنه اولین فمنیست ایران آشنا شوید

شاید هیچ خوش شانسی بزرگتری از این برای یک دختر عصر قاجار نیست که در خانواده سلطنتی به دنیا بیاید.

به گزارش پارسینه پلاس به نقل از وقت صبح، زمانیکه دختران و زنان از کمترین حقوق و کمترین شانس برای پیشرفت برخوردار بودند. دورانی که سایه پدرسالاری و مردسالاری مانند قرن‌های گذشته بر سر دختران و زنان سنگینی می‌کرد.

ظهور و بروز اولین نشانه‌های تلاش برای تغییر و مدرن شدن در جامعه ایران، عصر قاجار در زمان سلطه ناصر الدین شاه را با قبل متفاوت می‌کرد.

یکی از کسانی که اولین جرقه‌های تغییر را زد، در همین دوران و از درون خانواده سلطنتی ظهور کرد. او کسی نبود جز زهرا که شاه، تاج السلطنه صدایش می‌زد.

تاج‌السلطنه و فرزندانش در تاریخ ایران نقش داشتند.
عکسی از تاج‌السلطنه و فرزندانش

پدرش ناصرالدین شاه و مادرش شاهزاده خانم مریم توران السلطنه دختر محمدحسن میرزا معتضدالدوله شاهزاده قاجار بود.

مادر زهرا دختر عموی ناصرالدین شاه بود

آداب اندرونی

سال‌های ابتدایی زندگی تاج‌السلطنه به یادگیری آداب و رسوم «اندرونی» دربار گذشت.

او مادرش را فقط روزی دو بار می‌دید و نگهداری از او برعهدهٔ دایه و دده و معلم سرخانه بود. هروقت پدرش ناصرالدین‌شاه در تهران بود او را معمولاً روزی یک‌بار به دیدن پدرش می‌بردند.

تاج‌السلطنه دختر عاصی قاجار.

تاج‌السلطنه بعد‌ها در خاطراتی که می‌نوشت، از دوران کودکی‌اش به تلخی و انتقاد یاد کرد.

او دختری متفاوت بود، می‌توان گفت فراتر از زمان خودش. هفت ساله که شد در مدرسه سلطنتی تحصیلات خود را آغاز کرد.

اما در هشت سالگی تلاش زیادی شد که او را وادار به ازدواج کنند، اما مقاومت کرد، نهایتا در نه سالگی یعنی سال۱۸۹۳، شیرینی‌خوران تاج‌السلطنه و حسن‌خان سردار شجاع‌السلطنه برگزار شد و در دسامبر همان سال، این دو را عقد کردند.

مراسم عروسی آن‌ها یک سال بعد از ترور ناصرالدین‌شاه برگزار شد یعنی در ۱۳ سالگی تاج‌السلطنه.

ازدواج بی خاطره

او در خاطراتش از ازدواج اولش به نیکی یاد نکرده است، اما آن را راهی برای استقلال و فرار از زندگی در دربار دانسته است.

تاج‌السلطنه دختر قاجاری که فمنیست بود.

از دید تاج السلطنه ازدواج تمامی زنان دربار به نوعی «تجارت» شبیه بود و منافع ازدواج سلطنتی در واقع تضمین‌کنندهٔ وفاداری اقوام و چهره‌های اثرگذار به سلطنت بود.

تاج السلطنه منتقد ازدواج برنامه ریزی شده و بر مبنای منافع بود او مدافع ازدواج مبتنی بر عشق بود.

او از حامیان تک همسری بود. او به شدت از رفتار‌های حسن خان همسرش نارضایتی داشته است.

حسن‌خان، مانند اغلب مردانی که از خانواده‌های برجستهٔ قاجار می‌آمدند، با اشخاص متعددی اعم از زن و مرد رابطه داشت و تاج‌السلطنه هم در خاطراتش نوشته که برای تلافی بی‌توجهی و خیانت‌های شوهرش او هم روابط عاشقانهٔ دیگری داشته‌است.

معروف‌ترین فرد از میان مردانی که در خاطرات تاج‌السلطنه اشاره شده، عارف قزوینی است.

همچنین در خاطرات تاج السلطنه تاکید شده است که غلامغلی‌خان عزیزالسلطان، پسرخواندهٔ محبوب ناصرالدین‌شاه، سال‌ها عاشق او بوده، حتی پس از ازدواج با خواهر بزرگ‌تر تاج‌السلطنه یعنی اخترالدوله.

فرزندان

تاج السلطنه از ازدواج اولش سه فرزند داشت، دو دختر و یک پسر. ازدواج او با حسن خان در دسامبر ۱۹۰۷ (آذر ۱۲۸۶ خورشیدی) به طلاق می‌انجامد بر اساس خاطراتش تا این زمان سه بار اقدام به خودکشی می‌کند.

تاج‌السلطنه دختر عاصی قاجار را بشناسید.

در مارس ۱۹۰۸، تاج‌السلطنه با قوللر آقاباشی، خواهرزادهٔ حسین‌پاشاخان امیربهادر جنگ، ازدواج کرد، اما این ازدواج چندماه بیشتر دوام نداشت و در ژوئیه ۱۹۰۸ ( تیر ۱۲۸۷ خورشیدی) به طلاق انجامید.

امیربهادر به‌شدت از این ازدواج خشمگین شده بود و خواهرزاده‌اش را تحت فشار گذاشت تا تاج‌السلطنه را طلاق بدهد، چون شنیده بود که زنان فعال در انجمن نسوان وطن‌خواه این ازدواج را ترتیب داده‌اند.

تاج‌السلطنه همراه با چندنفر از زنان دربار، عضو این انجمن بود که در دوران انقلاب مشروطه شکل گرفته بود.

تاج‌السلطنه در زمان حیاتِ پدرش، ناصرالدین شاه، بسیار مورد توجه او بود، اما بعد از مرگ پدرش مورد نفرت مظفرالدین شاه قرار گرفت چرا که از مشروطه‌خواهان طرفداری می‌کرد و از روش تربیت در دربار و اختلاف طبقاتی دوران قاجار و رفتار درباریان انتقاد می‌کرد.

در سال ۱۹۰۹، تاج‌السلطنه با رکن‌السلطنه ازدواج کرد، اما از عاقبت این ازدواج اطلاعی در دست نیست. تاج‌السلطنه در سال ۱۹۲۱ خود را زنی مجرد توصیف کرده‌است.

خاطرات او تا سال ۱۹۱۴ نشان‌دهندهٔ زندگی ناکام و اندوهبار اوست و چندین نامه به نخست‌وزیران وقت در اوایل دههٔ ۱۹۲۰ نشان می‌دهد که مقرری او کفاف مخارج او را نمی‌داده و مشکلات اقتصادی داشته‌است.

او در سال ۱۹۳۶ در تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

میراث تاج السلطنه

برخی می‌گویند تاج السطلنه جزو نخستین فمنیست‌های تاریخ ایران بوده است، عده‌ای حتی می‌گویند او اولین فمنیست بوده است.

پرداختن به زندگی تاج السلطنه و بررسی شخصیت او به چند دلیل بسیار قابل اهمیت است.

او از معدود افرادی است که در آن دوران دست به نوشتن خاطره نویسی زده است. نوشتن خاطرات شخصی، در فرهنگ ما حتی در بین مردان هم غریب بود.

تاج السلطنه با توجه به موقعیت خانوادگی خود توانسته بود از نعمت خواندن و نوشتن بهره‌مند شود.

همان طور که می‌دانیم آموزش دختران در آن دوران، مخالف عرف بود و زنان اجازه رفتن به مدرسه را نداشتند.

در واقع بزرگترین میراث تاج السطلنه کتاب خاطرات اوست که در سال ۱۲۹۱ شمسی نوشته شده و به چاپ رسیده است.

او در این کتاب مواضعش را درباره مسائل مختلف به ویژه مسائل حوزه زنان در عصر خودش اعلام می‌کند. تاج السلطنه در این کتاب به اصول پوسیده سلطنت در دوره قاجار اعتراض می‌کند.

مطالعه آثار ویکتور هوگو و ژان ژاک روسو و آشنایى با افکار و عقاید بیسمارک باعث رشد فکرى او در حوزه‌هاى سیاسى- اجتماعى شده و به همین دلیل وى را تبدیل به یکى از منتقدین اصلى حکومت کرد.

تاج السلطنه از منتقدان جدی مظفر الدین شاه بود. او پادشاه را بی‌خبر، بدون عزت نفس و عشرت طلب معرفی می‌کرد.

او انتقاداتی مشابه به پدرش ناصرالدین شاه می‌کند.

تاج السلطنه یکى از زیباترین توصیفات را درباره حکومت مظفرالدین شاه دارد که بسیار جالب توجه است: «

صدراعظمى و وزارت در دوره سلطنت برادر عزیز من خیلى شبیه به تعزیه شده بود که دقیقه به دقیقه تعزیه خوان رفته، لباس عوض کرده برمى گردد. این برادر عزیز من به حرف یک بچه دوساله یک صدراعظمى را فوراً معزول و به حرف یک مقلدى یک وزیر را سرنگون مى کرد.»

مهم‌ترین بدبختى زنان

دم تیز قلم تاج السلطنه ابتدا متوجه مادر و زنان هم عصر خویش است. او مهم‌ترین بدبختى زنان را در عدم شناخت و درک حقوق شان مى داند و گوشه خانه نشستن و خنده و حرافى را تنها هنر زنان هم نسل خود برمى شمرد.

از این رو خاطرات تاج السلطنه بیشتر به نقد یک دوره پرانتقاد تاریخى به نام قاجار مى ماند که حتى پدر- شاه هم از آن برى نیست.

گفته می‌شود تاج السطنه یکی از اعضای انجمن اخوت بوده است. این انجمن در میانه حکومت قاجار‌ها توسط علی خان ظهیر‌الدوله از پیروان صفی علی شاه تاسیسی شد.

اعضای این انجمن درویش مسلک بودند. اعضای این انجمن بعد‌ها جزو حامیان انقلاب مشروطه شدند. تاج السلطنه نیز به حمایت از انقلاب مشروطه پرداخت.

تاج السلطنه همچنین عضو جمعیت نسوان وطنخواه نیز بود. انجمنی که در دوران انقالب مشروطه شکل گرفت و هدفش ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط دختران بود.

این سازمان نشریه نسوان وطنخواه را منتشر می‌کرد و فعالیت‌هایی مانند برگزاری کلاس‌های تحصیلی دختران و اکابر، تأسیس بیمارستان برای زنان فقیر، برگزاری جلسات سخنرانی و راهپیمایی داشت و نمایشی به نام آدم و حوا اجرا کرد.

جمعیت نسوان وطنخواه آخرین انجمن زنانی بود که در دورهٔ سرکوب نشریات و احزابِ کشور به‌دست رضاشاه، در سال ۱۳۱۲ بسته شد.

در ادامه بخش های کوتاهی از خاطرات تاج السلطنه را مرور می کنیم:

هر وقت چشمم به پدرم می‌افتاد گریه می کردم

من به قدری از پدرم می ترسیدم که هر وقت چشمم به او می افتاد بی‌اختیار گریه می‌کردم و هر قدر به من نوازش می‌کرد تسلی پیدا نمی‌کردم.

چون من هیچ مردی را غیر از پدرم نمی‌دیدم در نظرم این شخص فوق‌العاده و قابل ترس می‌آمد و همیشه آن پولی که از پرم می گرفتم، با کمال ذوق و شعف برای دده‌جان برده، با اقسام نوازش به او می‌دادم و دده‌جان هم مرا می‌بوسید و وعده می‌داد که یک اسباب‌بازی جدید برای من ابتیاع نماید.

سلطان مقتدر فوق‌العاده بدبخت بوده است

این سلطان مقتدری که ما او را خوشبخت‌ترین مردمان عصر خودش می‌دانیم فوق‌العاده بدبخت بوده است زیرا که خود را مقید به دوست داشتن زن‌ها نموده و از این جنس متعدد در حرمسرای خود جمع نموده بود.

به قدری خود را مغلوب نفس و هوای نفس ساخت و به قدری غرق در تنعمات دنیوی بود که اقتدارات سلطنتی را هم فراموش نمود.

از آنجای که هر انسانی یک مخاطب و طرف صحبت و یک نفر دوست لازم دارد و این شخص البته باید با سایرین سر کرده شود، این سلطان مقتدر، به واسطه ملاحظه زن‌ها، یک گربه را طرف عشق و محبت خود قرار می‌دهد و او را بر تمام خانواده خودش ممتاز می‌سازد.

عکس این گربه را در تمام عمارات سنتی دیده‌ام گربه براق ابلقی با چشم‌های قشنگ و ملوس این گربه زینت داده می‌شد به انواع چیزهای نفیس و قیمتی و پرورش داده می‌شد با غذاهای عالی.

مستخدم و مواجب بگیر و مواظب کننده داشت. همین امین اقدس دده‌ی گربه بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا