روزهای قمر در عقرب ۱۴۰۳ کدامند؟
روزهای قمر در عقرب سال 1403 را در جدول این مطلب ببینید.
به گزارش پارسینه پلاس، عقرب یکی از بروج دوازدگانه آسمان است که بر منطقه البروج قرار دارد . منطقه البروج نواریست که خورشید، ماه و سیارات از دید ناظر زمینی از آن عبور می کنند. و دایره میانی آن (دایره البروج) سیر حرکت ظاهری سالانه خورشید است.
در حدود قرن پنجم قبل از میلاد، اخترگویان بابلی و شاید یونانی، منطقه البروج را به ۱۲ قسمت برابر که هر کدام ۳۰ درجه اند، تقسیم و هر یک را یک برج نامیدند. و چون در هر برج عده اى از ستارگان گرد آمده اند که از هیئت اجتماع آنها صورت جانورانى قابل تصور می باشد، آن برج را به نام صورت آن جانور نامیدند. مانند برج حمل، ثور، جوزا و …
عقرب هشتمین برج از بین این بروج است. و قمر در عقرب یعنی زمانی که ماه در برج یا صورت عقرب قرار دارد.
منظور از قمر در عقرب برج عقرب است یا صورت فلکی عقرب؟
در حدود ۳۰۰۰ سال پیش مفهوم برج فلکی و صورت فلکی تقریبا یکسان بود یعنی هر برجی بنام صورت فلکی که در مجاورت آن قرار داشت نامگذاری شده بود. اما امروزه بعلت حرکت تقدیمی زمین و جابجایی نقطه اعتدال بهاری در طی قرون متمادی، هر یک از برجها به اندازه تقریبا یک برج به عقب جابجا شده اند و دیگر نام برج فلکی با نام صورت فلکی درون آن مطابقت ندارد. از این رو بین علما اختلاف نظر است که آیا مراد از قمر در عقرب که منجمین گذشته بکار می بردند همان برج عقرب یعنی هشتمین برج بعد از نقطه اعتدال بهاری است یا منظور صورت فلکی عقرب است که ستارگان آن در آسمان پیداست؟
در این بین نظر علامه حسن زاده آملی که در زمان ما متبحر در علم هیئت و استاد این فن می باشند این است که نظر موثق تر در این مورد صورت فلکی است و دلائلی برای آن ذکر می کنند. (رجوع کنید به کتاب ایشان با نام دروس فی المعرفه الوقت و القبله، درس ۲۵)
اما در عین حال ایشان اینکه در هر دو مورد یعنی هم برج و هم صورت فلکی از مسافرت و ازدواج اجتناب شود را مطابق با احتیاط می دانند و می گویند ترک این احتیاط شایسته نیست.
به همین خاطر ما علاوه بر ورود و خروج قمر به صورت فلکی عقرب برای اطلاع مراجعین محترم ورود و خروج قمر به برج عقرب را نیز قرار می دهیم:
دانستن اوقات قمر در عقرب از آن جهت اهمیت دارد که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است :
هر کــه به هنگام قمـــر در عقرب، سفر یا ازدواج کنـد روى نیکى نبیند.
الکافی ج۸ ص۲۷۵