سرنوشت عجیب آقایی که تماموقت صداوسیما را تصرف کرده بود
انقلاب خاطرات مردم پس از جنگ پر از خاطرات ریز و درشتی است که حل شده در خاطراتشان است.
به گزارش پارسینه پلاس، انقلاب خاطرات مردم پس از جنگ پر از خاطرات ریز و درشتی است که حل شده در خاطراتشان است. اوایل دهه ۸۰ بود و تبلیغ یک فرد فراموش کار و بامزه که شرایط به او یادآوری می کرد که «پاک» بخرد. اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ کشور اولین قدم هایش را در صنعت تبلیغات برمیداشت. تلویزیون به شبکه یک و شبکه دو خلاصه میشد و تبلیغات قبل و بعد فیلم ها طبق قوانین سرسخت صداو سیما در ان دوران مربوط به شهربازی و باغ وحش بود. در آن دوران تمام سعی و تلاشی که وجود داشت، برای ارائه آن چیزی از تبلیغات بود که قبل از انقلاب وجود نداشت. شعار تبلیغات در تلویزیون محوریت ضد مصرف گرایی داشت که بتواند روحیه انقلابی آن دوران را بازتولید کند. تا جایی که به کارگرفتن بازیگر در تعداد انگشت شماری از تبلیغات که به سختی مجوز می گرفتند هم ممنوع بود.
رفته رفته در ۱۳۷۲ رقابت برای ساختن تبلیغات در شبکه سه سیما و شبکه ۵ بیشر میشد و هم زمان رقابت برای کارخانجات و تولیدکننده ها هم جدی میشد تا بتوانند با شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خارجی رقابت کنند. در زمان به قدرت رسیدن محمد خاتمی سعی میشد که به اصلاح آزادی های بیشتری به هنر و فضاهای تبلیغاتی داده شود و دیدن سریال های تلوزیونی در آن دوران همچنان جزو تفریحات پر طرفدار خانواده ها بود. پخش آگهی بازرگانی بین این سریال و فیلم ها رونق تازه ای گرفته بود و از بین تمام آگهی های بازرگانی، یک تیزر تبلیغاتی بر سر زبان ها افتاد: «پاک یادت نره»!
شرکت پاک
شرکت لبنیاتی پاک در سال ۱۳۳۸ تحت لیسانس آمریکا در تهران توسط فاروق فرمانفرماییان تاسیس شد. او پسر عبدالحسین میرزا فرمان فرما، نوه پسری عباس میرزا بود. تا ۱۳۵۴ شرکت سهامی خاص بود که بعدا به سهامی عام تبدیل شد. اوایل دهه ۸۰ این شرکت پس از فراز و فرودهای بسیار بعد از انقلاب ۵۷ ایده ای به کار گرفتند که باعث شد تبلیغات این شرکت از آن یک نواختی و نبود طرفدار نجات پیدا کند و آن یک جمله بود: «پاک یاده نره!». این جمله با کمک از سعید اکبری که در آن فعالیت های فیلم سازی انجام میداد پا به میدان گذاشت.
دوران بعد از جنگ و تمام اتفاقاتی که افتاده بود، مخصوصا دوره فشرده انقلاب رخدادهای اقتصادی و فرهنگی بعد از آن، می طلبید که مردم پای تلویزیون بنشینند و یک اتفاق یک دقیقه یا سی ثانیه ای موزیکال ببینند. مسعود رسام، بیژن راست گفتار، بیژن بیرنگ و حتی رامبد جوان، کسانی بودند که در آن نسل شروع کردند ساختن تبلیغاتی که با جامعه آن دوران همخوان بود و به همین دلیل، تیزر تبلیغاتی «پاک یادت نره» تا این اندازه در ذهن مردم مانده.
داستان مرد فراموش کاری که برای خرید مایحتاج منزل از سمت همسرش مدام تذکر می گرفت و او برای این که فراموش نکند روی دست خود ضربدر میزد و پس از خروج از خانه باز هم پاک یادش می رفت. برای ایفای نقش در این تیزر تبلیغاتی دو شخصیت اصلی معرفی شدند که اسم شخصیت مرد این تیزر، رضا عظیمی است.
رضا عظیمی، مرد پرحاشیه تیزر تبلیغاتی شرکت لبنیاتی پاک
او برای شرح پروسه طولانی بازیگر شدن خود می گوید: من بازیگری را از کلاس های استاد سمندریان شروع کردم. در ادامه با اصغر فرهادی همکاری کردم که یک نمایشنامه ای برای جشنواره بین المللی تدارک می دیدند.
رضا عظیمی در وصف حال و اوضاع آن دوران و ایفای نقش خود در تبلیغات شرکت پاک می گوید: اواخر سال ۷۸ بود که بعد از بازی در سریال مریم مقدس به من پیشنهاد ایفای نقش در تیزر تبلیغاتی شرکت لبنیاتی پاک داده شد. اغلب مردم من را به نام «آقای پاک یادت نره» می شناختند. به نوعی که برخی به شوخی به می گفتند: پاک یادت نمیره؟ تیزر تبلیغاتی «پاک یادت نره» به قدری بین مردم محبوب شده بود که در سیاست هم جای خود را باز کرد.
هنگامی که تصمیم گرفته بودم در این تیزر بازی کنم، کم کم رفتار پیش کسوت ها، همکارها و کارگردان ها با من به نوعی بد شد، و اصولا می گفتند که این چه کاری است که انجام میدهم؟ آیا دستمزد این تیزر آنقدری است که خودت را نابود می کنی؟ برخی ها رسما به من توهین کردند. زمان گذشت و این کار باعث شد که من را به عنوان نابازیگر بشناسند و کار بگذارند اما در کمال تعجب من ،دیدم که بعدها برخی همکارهای مشهور هم پا به عرصه تبلیغات گذاشتند. به ما گفتند که اگر یک بار دیگر در تبلیغات بازی کنم باید قید سینما و تلویزیون را بزنم که من هم عطایش را به لقایش بخشیدم. این تصمیم ظالمانه ترین رفتاری بود که در حق کسی که تبلیغات انجام میدهد میشد. من به اداره بازرگانی مراجعه کردم و گفتم که این چه تصمیم ظالمانه ای بود که گرفتید؟ به من گفتند: «خب شما صبح تا شب در تلویزیون حضور دارید»
تصمیماتی که در مورد من گرفته میشد، احساس می کنم تا حدودی، مغرضانه هم بوده. زمزمه هایی که در آن دوران میشد، مبنی بر این بود که من برای بازی در این تبلیغ دستمزد بالایی می گیرم. «در آن دوران بازیگران تلوزیون دستمزدی بین ۵ تا ۸ هزارتومان می گرفتند و رضا عظیمی حدود ۲۵هزارتومان دستمزد گرفته بود»
رضا عظیمی می گوید: در آن دوران یک بار سوار تاکسی شدم و دیدم که راننده تاکسی کرایه را چندین برابر بیشتر از کرایه واقعی حساب کرد. هنگامی که اعتراض کردم، به من گفتند که « تو وضع مالی ات خوب است و داری در تلویزیون پخش میشوی».
هرچه تبلیغات پاک رونق پیدا می کرد و گسترده تر میشد، برای رضا عظیمی، دردسرهای بیشتری به همراه میاورد و خب شرایط طوری پیش رفت مسیر بازیگری او کلا تغییر کرد. این مطلبی که خواندید از پادکست رادیو کامرس پیاده سازی شده است.