شروین حاجیپور با فالو کردن این بلاگر آبرویش رفت
حالا نویسنده روزنامه هممیهن حتی از شروین هم گله کرده که چرا آیسان را فالو دارد.
به گزارش پارسینه پلاس، صحبتهای چند روز پیش آیسان اسلامی علیه یک بلاگر زن، همچنان حاشیه دارد، حالا نویسنده روزنامه هممیهن حتی از شروین هم گله کرده که چرا آیسان را فالو دارد، در ادامه بخشهایی از یادداشت فرزاد نعمتی را میخوانیم:
نمیدانم چگونه میشود کسی غیرتی شود و از بریدن سر زنی دیگر سخن بگوید و بعد در دل ۱۰ میلیون نفر آب از آب تکان نخورد؟ شاید بگویید ایآقا، دنیا دنیای همینهاست. سلبریتیزده شدهایم. در دنیای کارداشیانها تو نمیخواهد ادای کاردرستها را دربیاوری. شاید، شاید اینطور هم باشد.
باور کنید حسادتی و توصیهای در کار نیست. نمیگویم او را رها کنید و دودستی بچسبید به فلاسفه، دانشمندان و… زمانی کلیپی از بیژن عبدالکریمی در فضای مجازی دستبهدست میشد که میگفت، علی دایی پنتهاوسی دارد ۱۷۵۰متری، اما من دو متر جا در این کشور ندارم. گلایه میکرد که انگار این کشور بدون فوتبال و علی دایی کشور نمیشود، اما به من معلم فلسفه و تفکر نیازی ندارد. آن موقع خیلی به عبدالکریمی حق نمیدادم.
هنوز هم بهنظرم مسئله علی دایی متفاوت است. او جهانیترین شخصیت فوتبال ایران است و وقتی یاد آن گلی که به کویت زد و ملق بعدش میافتم که «قوانین فیزیک را نقض کرد»، تمام بدنم تیر میکشد. اینجا اما خبری از این شقالقمرها هم که نیست. حتی با کسی مثل تتلو نیز مواجه نیستیم. کمی روانشناسی زرد با کلمات رکیک معتنابه همراه با تتو و عضله، شده پدیدهای بهنام آیسان که مردم قربانش میروند. میگوید: من با پروردگار بستهام و دارم به شما سرنگ محبت و شرافت تزریق میکنم. ملت هم در فغان و هیاهو. گفته: «حرف نزده را همیشه میشه زد، ولی حرف زده را هیچ کاریش نمیشه کرد.
یکی از مخاطبان کامنت کرده: «چقدر عمیق و قابلتأمل». حالا اما انگار نه انگار که چه گفته. گویی کلمات از بار معنایی تهی شدهاند. محبت و شرافت، شده تهدید زنی به قتل و تحقیر مردان بیغیرتی که نشستهاند و تماشا میکنند. جلالخالق از این همه پسرفت. نگویید زیادی شلوغش میکنی. نمیخواهم به سبک هایدگر بگویم: «زبان خانه هستی است» یا به سبک سعدی بنویسم: «رنگ رخسار خبر میدهد از سر درون». نه، خانمها، آقایان در این کشور دو سال پیش در امتداد خواستی صدساله، جنبشی به راه افتاد.
از هر طرفش که بدان بنگری، بخش اصلی آن استیفای کرامت زنان و اعاده حقوق آنان بود. بسیاری از کسانی که در دوران انتخابات ۱۴۰۳، تحریم انتخابات را توصیه میکردند، چشمشان به همین جنبش بود. میگفتند جامعه ایران در حال تجربه بلوغی بینظیر است. نباید آن را به رأی، مشروعیت و… گره زد. من هم امیدوارم برسیم به بلوغی که همین چند سال پیش زنان فلسطینی در جنبش «طالعات» و در واکنش به قتل دختری به دست خانوادهاش، آن را فریاد زدند: «وطن آزاد نمیشود مگر با زنانی آزاد». با این ۱۰ میلیون دنبالکننده آیسان اما عمیقاً نگرانم؛ بهخصوص وقتی میبینم خوانندهای هم که زمانی خوانده بود: «برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون» و «برای دختری که آرزو داشت پسر بود»، امروز و حتی پس از همه این توهینها، همچنان آیسان را دنبال میکند. آقای شروین آخر شما دیگر چرا؟