
قدرت و جنسیت: چه کسی در فرهنگهای مختلف حرف اول را میزند؟
از دیرباز، جوامع بشری بر اساس تقسیمبندیهای مختلفی شکل گرفتهاند و یکی از پایهایترین این تقسیمبندیها، جنسیت بوده است. اما آیا این تقسیمبندی صرفاً بیولوژیکی است یا ریشه در ساختارهای فرهنگی عمیقتری دارد؟ در این مقاله، سفری خواهیم داشت به گوشه و کنار جهان تا دریابیم چگونه فرهنگهای مختلف، مفهوم قدرت را بر اساس جنسیت تعریف کرده و چه کسی را در جایگاه تصمیمگیری و نفوذ قرار میدهند.
به گزارش پارسینه پلاس، آیا الگوی غالب، مردسالاری است یا جوامعی با ساختارهای متفاوت نیز وجود دارند؟ با ما همراه باشید تا پرده از این تفاوتهای جذاب و گاه شگفتانگیز برداریم.
شاید با شنیدن عبارت “قدرت و جنسیت”، ناخودآگاه ذهن بسیاری به سمت جوامع مردسالار معطوف شود. در واقع، در طول تاریخ و در بسیاری از فرهنگهای کنونی، مردان نقشهای رهبری، تصمیمگیری و اعمال قدرت را به طور سنتی در اختیار داشتهاند. این برتری مردانه میتواند در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی خانوادگی نمود پیدا کند.
در عرصه سیاست و حکومت: در اکثر کشورهای جهان، تعداد مردان در مناصب بالای سیاسی و دولتی به طور چشمگیری از زنان بیشتر است. این امر نشاندهنده نفوذ تاریخی و فرهنگی مردان در ساختارهای قدرت سیاسی است.
در محیط کار و اقتصاد: اگرچه حضور زنان در بازار کار رو به افزایش است، اما همچنان در بسیاری از صنایع و مشاغل کلیدی، مردان در سطوح مدیریتی و تصمیمگیری ارشد حضور پررنگتری دارند و اغلب از دستمزدهای بالاتری برخوردارند.
در نهاد خانواده: در بسیاری از فرهنگها، مرد به عنوان نانآور اصلی و رئیس خانواده شناخته میشود و تصمیمات مهم خانوادگی اغلب با نظر او گرفته میشود.
با این حال، مهم است توجه داشته باشیم که این الگوی مردسالاری، یک ساختار یکپارچه و بدون تغییر نیست. میزان و نحوه اعمال قدرت مردانه در فرهنگهای مختلف، تفاوتهای قابل توجهی دارد. برای مثال، در برخی جوامع، نقشهای سنتی مردانه بسیار غیرقابل انعطاف هستند، در حالی که در جوامع دیگر، شاهد تغییرات و بازنگری در این نقشها هستیم.
۱. جوامع با ساختار مردسالار قوی
بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا: در بسیاری از این کشورها، قوانین و سنتهای اجتماعی همچنان نقش پررنگتری را برای مردان در عرصه عمومی، سیاست، اقتصاد و حتی خانواده قائل هستند. برای مثال، در برخی از این کشورها، مشارکت زنان در نیروی کار و مناصب سیاسی همچنان پایین است و قوانین مربوط به خانواده و طلاق ممکن است به نفع مردان باشد.
برخی کشورهای جنوب آسیا (مانند بخشهایی از هند و پاکستان): در این مناطق نیز، سنتهای پدرسالارانه قوی وجود دارد و اغلب شاهد ترجیح پسران، محدودیتهای بیشتر برای زنان در تحصیل و اشتغال، و نقشهای سنتیتر برای مردان به عنوان نانآور و تصمیمگیرنده اصلی هستیم.
۲. حضور زنان در پارلمان در رتبههای بالایی قرار دارند.
نکات مهم:
این مثالها تنها نمونههایی کلی هستند و وضعیت در هر کشور بسیار پیچیدهتر و متنوعتر است.
درون هر کشور نیز ممکن است تفاوتهای فرهنگی و منطقهای قابل توجهی در نگرشها نسبت به قدرت و جنسیت وجود داشته باشد.
مفهوم “حرف اول را زدن” میتواند در زمینههای مختلف (سیاسی، اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی) متفاوت باشد و لزوماً یک جنسیت در همه این زمینهها مسلط نیست.
جهانیشدن و تبادل فرهنگی به تدریج در حال تغییر دادن نقشهای جنسیتی و ساختارهای قدرت در بسیاری از جوامع است، اما این تغییرات با سرعتهای متفاوت و با مقاومتهای فرهنگی روبرو هستند.
پارلمانها و دولتها در بسیاری از کشورها رو به افزایش است، اگرچه هنوز با برابری کامل فاصله زیادی وجود دارد.
توانمندسازی اقتصادی زنان: تلاشها برای افزایش دسترسی زنان به آموزش، اشتغال و منابع مالی، نقش آنها را در اقتصاد جوامع پررنگتر کرده است.
تغییر در نگرشهای اجتماعی: آگاهی عمومی نسبت به اهمیت برابری جنسیتی افزایش یافته و کلیشههای سنتی در حال به چالش کشیده شدن هستند.
با این حال، این مسیر به سوی برابری، مسیری هموار و بدون چالش نیست. مقاومتهای فرهنگی، ساختارهای نهادینه شده تبعیض و تفسیرهای متفاوت از نقشهای جنسیتی، همچنان موانعی بر سر راه تحقق کامل برابری جنسیتی در سراسر جهان هستند.
نتیجهگیری
بررسی تفاوتهای جنسیتی در فرهنگهای مختلف نشان میدهد که مفهوم قدرت و نحوه توزیع آن بر اساس جنسیت، یک پدیده پیچیده و چندوجهی است که به شدت تحت تاثیر عوامل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی قرار دارد. اگرچه الگوی مردسالاری در بسیاری از جوامع به چشم میخورد، اما نقشهای قدرتمند و متنوع زنان در فرهنگهای مختلف نیز قابل چشمپوشی نیست. در نهایت، درک این تفاوتها و شباهتها میتواند به ما کمک کند تا با دیدی بازتر به مسائل مربوط به جنسیت و قدرت نگاه کرده و برای ساختن جوامعی عادلانهتر و برابرتر تلاش کنیم. سوال همچنان باقی است: در دنیای در حال تغییر امروز، چه کسی حرف اول را خواهد زد و آیا جنسیت همچنان تعیینکننده اصلی قدرت خواهد بود؟