مسعود فراستی پور به اعدام محکوم شد!/ناگفته هایی از گذشته و زندگی منتقد جنجالی سینما
مسعود فراستی منتقد پرحاشیه که با اظهارنظرهای جنجالی اش شناخته می شود این روزها با گاف عجیبش در نقد فیلم «جنگ جهانی سوم» دوباره خبرساز شده است. اما کمتر کسی می داند که او در گذشته از سوی جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شده بود.
به گزارش سبک ایده آل به نقل از خبر فوری، مسعود فراستی در سال ۱۳۳۰ متولد شد. مقطع دبیرستان را در مدرسه اندیشه در رشته ریاضی تحصیل کرد و در انجمن ایران و فرانسه زبان فرانسوی آموخت. در ۱۹ سالگی برای ادامه ی تحصیل راهی ایتالیا شد و در رشته فلسفه و نمایش تحصیل را آغاز کرد.
روشن نیست اولین بار فراستی در چه زمانی با نیروهای حزب توده ارتباط برقرار کرد. برخی می گویند او در زمان دبیرستان جذب گروه های چپ شد و عده ای دیگر معتقد هستند او هنگام تحصیل در خارج از کشور به چپ ها پیوست. در اسفند ۱۳۵۷ او پس از ۸ سال به ایران بازمی گردد و به عنوان سخنگوی حزب رنجبران ایران فعالیت خود را آغاز می کند.
نفرات کلیدی این حزب پیش از انقلاب در سازمان انقلابی حزب توده ی ایران عضو بودند که از انشعاب مائوئیستی بهمن ۱۳۴۲در حزب توده ایران پدید آمده بود. سازمان انقلابی حزب توده ی ایران پس از اختلافات مابین حزب کمونیست چین به رهبری مائو تسه تونگ و حزب کمونیست شوروی به رهبری نیکیتا خروشچف، سوی حزب کمونیست چین را برگزید و بنیانگذاران آن از حزب توده ی ایران جدا شدند و سازمان انقلابی را بنیان گذاشتند.
سازمان انقلابی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار حزب توده ی ایران و سازمان چریک های فدایی خلق ایران از مطرح ترین و فعال ترین سازمان ها و احزاب چپ ایران بود. این سازمان بر اساس تئوری چینی، محاصره ی شهرها از طریق دهات، به نسخه برداری از انقلاب چین برای ایران پرداخت و به این نتیجه رسید که باید با نفوذ میان دهقانان یک ارتش خلق به وجود آورد و از طریق پایگاه های روستایی، مناطق شهری را به محاصره درآورد. سازمان انقلابی چندین بار تلاش کرد آتش مبارزات مسلحانه در مناطق روستایی را روشن کند اما تلاش های آن ها ناکام ماند. پس از پیروزی انقلاب آن ها در انتخابات «آری یا نه» به جمهوری اسلامی پاسخ مثبت دادند. اما با آغاز درگیری ها میان بنی صدر و نظام آن ها نیز به مخالفت مسلحانه با جمهوری اسلامی پرداختند.
در همان دوران بود که مسعود فراستی به عنوان سخنگوی این حزب دستگیر و به اعدام محکوم شد. اگرچه مسعود فراستی رهایی از اعدام را حاصل دل رحمی بازجوی خود می داند اما برخی می گویند او در زندان تواب سیاسی شد. تواب به معنی توبه کننده در زبان ایدئولوژیک به گروهی از زندانیان سیاسی گفته می شود که در دهه ی ۶۰ از فعالیت و گرایش سیاسی شان اظهار پشیمانی و به اصطلاح توبه کردند. این گروه از زندانیان پس از اظهار ندامت مشمول تخفیف در مجازات شدند و برخی از آن ها نیز به همکاری با نظام پرداختند.
فراستی بعد از آزادی از زندان مدتی فرانسه درس داد و در سال ۱۳۶۶ به مجله سوره رفت. کنار آوینی قرار گرفت و جریان مخالف مدیران سینمایی کشور را شکل داد.
اما اردیبهشت ۱۳۸۹ بود که با پخش برنامه «هفت» از شبکه سوم سیما نام مسعود فراستی به عنوان منتقد سختگیر فیلم های سینمایی بر سر زبان ها افتاد.
فراستی تنها تصوری است که بخش بزرگی از جامعه ایران از منتقد فیلم دارند. مسعود فراستی به لطف برنامه «هفت» و آنتن زنده ای که هر جمعه شب در اختیارش بود توانست یگانه منتقدی باشد که تصویر و رفتارش در ذهن مخاطبان تلویزیون ثبت می شود.
بسیاری این تداوم و این حضور متوالی را حاصل رانت فراستی در صدا و سیما می دانند و فراستی را منتقد حکومتی می خوانند. فراستی در مصاحبه ای با مشرق جواب منتقدانش را اینگونه داد: «اگر حکومتی بودن به معنی دفاع از مصالح و منافع ارضی و ملی است، بله من حکومتی هستم. اگر حکومتی بودن یعنی جیره خوار دولت بودن و انتقاد نکردن از آن ها است، من حکومتی نیستم. من که به هر دولتی انتقاد دارم. به تمام دولت های بعد از انقلاب سر مسأله ی سینما انتقاد می کنم و کارهایشان را قبول ندارم.»
او اکثر آثار سینمایی فیلمسازان ایرانی و حتی خارجی را سخیف می داند. کارنامه ی فراستی پر است از توهین و درگیری با فیلمسازان مختلف.
فراستی بارها به جریان پول کثیف در سینما ایران حمله کرده و معتقد است «با پول کثیف پولشویی شده نمی شود فیلم تمیز و خوب ساخت و اثر فاخر هنری تولید کرد».
او همچنین یکی از منتقدین فیلم های سفارشی است. فراستی در این خصوص می گوید: «سینمای دولتی درست بشو نیست. فیلمسازی که سفارش می گیرد دیگر فیلم نمی سازد، که اگر فیلمساز واقعی بود که سفارش نمی پذیرفت.»
از موارد حاد کارنامه مسعود فراستی در سال های اخیر می توان به درگیری هایش با مسعود کیمیایی اشاره کرد. او در نقد یکی از آثار این سینماگر تاریخ ساز از اصطلاحی مستهجن استفاده کرد که هیچ روزنامه ای حتی جرأت بازنشر آن را نداشت، ولی فراستی آن را در یک برنامه زنده به زبان آورده بود.
اوج درگیری منتقد جنجالی تلویزیون با سینماگران به زمانی بازمی گردد که یک نماینده مجلس ادعا کرد فراستی با حضور در مجلس از فیلم های نمایش داده شده در جشنواره فجر انتقاد کرده بود. تندترین واکنش به این صحبت ها را حمید فرخ نژاد نشان داد که با انتشار نامه ای سرگشاده در اینستاگرام خود خطاب به فراستی نوشت: «اینی که میگم به والله تحقیری توش نیست ولی دلم به حالت سوخت. با خودم گفتم اگه قرار پیر بشیم و غم نون به آدم فروشی بکشدمون بارالها خودت ترتیب مون رو بده تا هنوز واسه غم نون مجبور نشدیم چهارپایه کش اعدامی شیم.»
با این حال، فراستی روایت دیگری از خودش دارد. او می گوید: «همه ی دنیا هم علیه من جمع شوند باز حرف خودم را می زنم. چون حرفم درست است. و حرف را هم نمی زنم که از آن طرف آب و نانی به من برسد. احتیاج به این نان و آب ندارم. نان و آب را جور دیگری درمی آورم. با همان کافه ی کوچکم یک فنجان چای و یک دانه قهوه درمی آورم. به جایی وابسته نیستم. مال هیچ جناحی نیستم. سینما برایم جدی است. مردم برایم جدی ترند.»
فراستی متر خودش برای نقد فیلم ها را آثار کارگردان های بزرگ همچون هیچکاک می داند و بسیاری همین موضوع را علت نقدهای تند او به فیلم ها می دانند.
ماجرای شاهنامه خوانی مسعود فراستی و اشتباهات او در سال ۱۳۹۹ هم یکی از رویدادهایی بود که درست مانند این روزها با واکنش های بسیاری مواجه شد.
حالا این روزها مسعود فراستی زیر تیغ منتقدان است، منتقدانی که شاید بسیاری از آن ها سال ها در انتظار چنین فرصتی بودند.
ماجرا از این قرار است که سایت دانلود غیرقانونی فیلم «به نام ایران» که فیلم ها و سریال های ایرانی را به صورت قاچاق و دزدی عرضه می کند نام سایت را به صورت زیرنویس در فیلم ها تبلیغ می کند. مسعود فراستی نیز به خیال آنکه «به نام ایران» شعار فیلم است آن را تحلیل و تفسیر می کند.
نکته ی مهم این گاف این است که منتقد مدعی سینما فیلمی که بر روی پرده سینما در حال اکران است را در سالن سینما ندیده و ترجیح داده است که نسخه ی غیرقانونی و قاچاق آن را ببیند.
برخی اشتباه اخیر فراستی را به شلیک به جمجمه در مقابل دوربین تشبیه می کنند. در نقطه ی مقابل اما بسیاری فراستی را منتقدی باسواد، صریح و بادغدغه می دانند که نمی تواند مانند سلبریتی ها رفتار کند. هرچه هست فراستی را بدون شک باید مشهورترین منتقد فیلم تاریخ ایران دانست.