کشف تازهای که نشان میدهد نئاندرتالها «مهربان» بودند
پیدا شدن بقایایی از یک کودک نئاندرتال پرتو تازهای بر زوایای تاریک زندگی و رفتار این گونۀ خویشاوند انسان انداخته است. زنده ماندن این کودک تا ۶ سالگی احتمالاً به دلیل نوعدوستی اطرافیانش بوده است.
بر اساس تحقیقات جدید، فسیلهای جمجمه یک کودک نئاندرتال که احتمالاً به سندرم داون مبتلا بوده، ما را با مراقبتهای مشترک و جمعی که احتمالاً به کودک کمک کرده تا ۶ سالگی زنده بماند، آشنا میکند.
مشخص شده تکههای فسیلی که از محوطه باستانشناسی کُوا نِگرا در والنسیای اسپانیا کشف شدند، متعلق به گوش یک کودک نئاندرتال هستند. بر اساس مطالعهای که روز چهارشنبه در مجله پیشرفتهای علم/Science Advances منتشر شده، این کودک احتمالاً ۲۷۳۰۰۰ سال پیش میزیسته و دچار ناهنجاریهای مادرزادی مطابق با سندرم داون بوده است.
محققان پس از سی تی اسکن یک قطعه کوچک از لوب گیجگاهی (استخوانی که گوش داخلی در آنست)، گوش داخلی را بازسازی کردند. مرسدس والورده، دیرینانسانشناس در دانشگاه آلکالا در اسپانیا، گفته که نتیجه این بازسازی، مشخص شدن پنج ناهنجاری مرتبط با سندرم داون بود که قبلاً هرگز در یک نئاندرتال شناسایی نشده بود.
«تنها سندرمی که با کل مجموعه ناهنجاریهای موجود در بقایای بدن سازگار است، سندرم داون است.»
نئاندرتالها از افرادی مراقبت میکردند که قادر بودند لطف آنها را جبران کرده یا از راه دیگری به آنها کمک کنند. اما این دختر نئاندرتال که از مشکلات سلامتی مانند کاهش شنوایی، مشکلاتعدم تعادل و سرگیجه رنج میبرده، احتمالاً قادر به جبران این کمکها نبوده، بنابراین به نظر میرسد زنده ماندن او صرفاً بر اساس نوعدوستی بزرگسالان اطرافش بوده است!
به گفته محققان، این نتیجهگیری، نفی این نظریه است که «مراقبت صرفاً یک پیمان منفعتخواهانه میان مشارکتکنندگانی بوده که میتوانستند رفتار متقابلی انجام دهند و اینکه نئاندرتالها قادر به نمایش نوعدوستی نبودند».
مادر کودک برای مراقبت از او تلاش میکرده و همزمان با چالشهای روزمره زندگی برای جستجوی غذا در دوران پارینهسنگی مواجه بوده است.
کودکان ماقبل تاریخ مبتلا به بیماریهای مادرزادی، مسیر نامشخصی برای بقا تا بزرگسالی داشتند و نمیشد روی جبران کمک به آنها حساب کرد.
محققان نتیجه گرفتند یافتههایشان گواه این است که مراقبت انسانتبارها از این کودک بیمار به دلیل شفقت و نه به امید جبران بوده است.
نئاندرتالها یا هومو نئاندرتالِنسیس در دوره پارینه سنگی بین ۴۳۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ سال پیش زندگی میکردند. آنها مردمی باهوش با مغزهای بزرگ بودند و مردگان خود را دفن میکردند. بزرگترین تفاوت آنها با هومو ساپینسها، ریختشناسی جمجمه است.
کوند-والورده میگوید: «فکر میکنم آنها واقعاً انسان بودند. با تحقیقات بیشتر و کشف فسیلهای بیشتر، شاید مشخص شود آنها واقعا شبیه ما بودند.»