
ارزش دعا برای امام زمان (عج) در شبهای قدر
شب قدر از شب های بزرگ و با فضیلت است که قرآن کریم آن را به بزرگی یاد کرده و از هزار ماه بهتر خوانده و فرموده: "فرشتگان و روح در آن شب به اذن خداوند فرود می آیند و قرآن در این شب نازل گردیده است".
به گزارش پارسینه پلاس به نقل از پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، شب قدر را به این جهت “قدر” نامیده اند که جمیع مقدّرات بندگان (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) در تمام سال در آن شب تعیین می شود.
ارزش شب های قدر:
بنابر روایت شیعه نیوز، شب قدر از شب های بزرگ و با فضیلت است که قرآن کریم آن را به بزرگی یاد کرده و از هزار ماه بهتر خوانده و فرموده: “فرشتگان و روح در آن شب به اذن خداوند فرود می آیند و قرآن در این شب نازل گردیده است”. شاهد این معنا سوره دخان است که می فرماید: “ما این کتاب مبین را در شبی پر برکت نازل کردیم. در آن شب هر امری طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین می گردد”. این بیان هماهنگ با روایات متعددی است که می گوید: در آن شب مقدّرات یکساله انسان ها تعیین می گردد و ارزاق و پایان عمرها و امور دیگر در آن شب مبارک تبیین می شود.
البته این امر تضادی با آزادی اراده انسان ها و مسئله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهی به وسیله فرشتگان طبق شایستگی ها و لیاقت های افراد و میزان ایمان و تقوا و پاکی نیت و اعمال آن ها است، یعنی برای هر کس آن مقدر می کنند که لایق است و زمینه هایش از ناحیه او فراهم شده است[۱]. عبادت و راز و نیاز در این شب از آن جهت بسیار ارزشمند است که انسان به وسیله ارتباط با خداوند و راز و نیاز با او، بهترین مقدرات را برای خود طلب می کند. همین طور ارزش عبادات در این شب بسیار بالاتر و برتر از شبهای دیگر است . در این شب، انسان خود و حاجات خویش را به خدا عرضه کرده و از گناهان و اشتباهات خود توبه و به درگاه خدا انابه می کند و به این مناسبت از گناهان پاک می شود امّا آن که بدون عذر از فیض های شب قدر محروم شده، خود را با سوء اختیار، دچار شقاوت و بدبختی کرده است در لحظاتی که سرنوشت انسان تعیین می شود، نباید در خواب باشد و از همه چیز غافل و بی خبر، که در این صورت سرنوشت غم انگیزی خواهد داشت[۲]. برای این که انسان هر چه بیشتر از ثواب و رحمت الهی در این شب بهره مند شود و بهترین مقدّرات را نصیب خود کند، توصیه شده که این شب را تا صبح بیدار بماند. انسانی که در مسیر ارتباط و اتصال با خداوند است، باید از فرصت ها استفاده نماید و زمانی که به منزل یار رسید، او را صدا بزند و با او ارتباط برقرار کند. بیدار بودن در این شب و عبادت نمودن موجب توجه قلبی انسان به خداوند عالم است. در زمانی که رزق و روزی و فیض الهی بر انسان ها در این شب ها می بارد، انسان باید از این موهبت الهی بیشترین بهره را ببرد و در خواب و غفلت نباشد و کسی که در این حالت با قرآن به سرگذاردن و با طلب کردن حاجات خویش از درگاه الهی با خضوع و خشوع، روی به خاک می ساید و اشک از دیدگان سرازیر می کند و با دعای خود از خدا حاجت می خواهد، نهایت تذلّل خود را در برابر عظمت الهی نشان می دهد . کمال و خوشبختی واقعی انسان، اتصال با خدا و پیوند با قرآن کریم است که شب های قدر این اتصال را آسان تر می کند و باران رحمت می بارد و انسان بیدار و عاقل سعی می کند با شب زنده داری و بیداری این معارف نورانی را درک کند.
پرسش: چرا ما باید در شب قدر تا صبح بیدار باشیم ؟چه فایده ای داره؟
پاسخ: شب قدر از شب های بزرگ و با فضیلت است که قرآن کریم آن را به بزرگی یاد کرده و از هزار ماه بهتر خوانده و فرموده: “فرشتگان و روح در آن شب به اذن خداوند فرود می آیند و قرآن در این شب نازل گردیده است”. شب قدر را به این جهت “قدر” نامیده اند که جمیع مقدّرات بندگان (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) در تمام سال در آن شب تعیین می شود. شاهد این معنا سوره دخان است که می فرماید: “ما این کتاب مبین را در شبی پر برکت نازل کردیم. در آن شب هر امری طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین می گردد”. این بیان هماهنگ با روایات متعددی است که می گوید: در آن شب مقدّرات یکساله انسان ها تعیین می گردد و ارزاق و پایان عمرها و امور دیگر در آن شب مبارک تبیین می شود. البته این امر تضادی با آزادی اراده انسان ها و مسئله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهی به وسیله فرشتگان طبق شایستگی ها و لیاقت های افراد و میزان ایمان و تقوا و پاکی نیت و اعمال آن ها است، یعنی برای هر کس آن مقدر می کنند که لایق است و زمینه هایش از ناحیه او فراهم شده است[۳]. عبادت و راز و نیاز در این شب از آن جهت بسیار ارزشمند است که انسان به وسیله ارتباط با خداوند و راز و نیاز با او، بهترین مقدرات را برای خود طلب می کند. همین طور ارزش عبادات در این شب بسیار بالاتر و برتر از شبهای دیگر است. عبادت در آن شب فضیلت بسیار دارد و در نیکویی سرنوشت یکساله بسیار مؤثّر است. نسبت قدر به مثابه ورود بدون واسطه به درگاه حضرت حق است؛ ورودی که در آن وعده رحمت خاص الهی داده شده است. در این شب، انسان خود و حاجات خویش را به خدا عرضه کرده و از گناهان و اشتباهات خود توبه و به درگاه خدا انابه می کند و به این مناسبت از گناهان پاک می شود امّا آن که بدون عذر از فیض های شب قدر محروم شده، خود را با سوء اختیار، دچار شقاوت و بدبختی کرده است در لحظاتی که سرنوشت انسان تعیین می شود، نباید در خواب باشد و از همه چیز غافل و بی خبر، که در این صورت سرنوشت غم انگیزی خواهد داشت. برای این که انسان هر چه بیشتر از ثواب و رحمت الهی در این شب بهره مند شود و بهترین مقدّرات را نصیب خود کند، توصیه شده که این شب را تا صبح بیدار بماند.
پرسش: آیا اینکه انسان در سال هر کاری خواست انجام بدهد و ماه رمضان بیاد و سه شب رو احیا بگیرد،کفایت میکند؟آیا به این نحو از برکات این شب ها بهره مند می شویم؟
پاسخ: هر وقت انسان از عمل بد خویش، پشیمان شود، میتواند به درگاه خدا، رجوع کرده گذشته خویش را، جبران نماید، به خصوص اگر در ماه پربرکت رمضان، توبه کند، بسیار خوب است، امّا همانطور که میدانیم، توبه واقعی با برگشت دوباره انسان به گناه، سازگار نیست و اینکه یک سال گناه کرده بعد در ماه رمضان، توبه کنیم، این عمل اشتباه است و درک شب قدر هم به این معنا نیست که شب قدر را صرفاً بیدار باشیم و اعمال را بسنجیم، گرچه این کارها بسیار خوب است. بزرگانی بوده اند که برای درک شب قدر، یکسال تمرین و مراقبه داشته اند تا توفیق درک این شب بزرگ را پیدا نمایند. طبق آیه شریفه قرآن، “لَیلَهُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْر” .عبادات و احیای آن، حداقل هزار برابر است و مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان در اعمال شب قدر آورده که از بهترین اعمال این شب، نماز خواندن است. در حدیثی امام صادق(ع) می فرمایند: در شب قدر یک صد رکعت نماز بخوان راوی میگوید: اگر نتوانستم ایستاده بخوانم چکار کنم؟ امام فرمود: نشسته بخوان، عرض کرد: اگر نتوانستم نشسته بخوانم، امام فرمود: در بستر بخوان. پرسش: برای درک حقیقت شب قدر باید چکار کنم؟.
پاسخ: در مورد درک شب قدر هم باید چند نکته متذکر شویم: اول:درک اهمیت این شب: درک حقیقت شب قدر بسیار دشوار است تا آنجا که خدای تعالی در سوره قدر به پیامبر عظیم الشان خود (ص) می گوید: و ما ادراک ما لیله القدر. تو چه می دانی که شب قدر چیست. برای درک شب قدر همین قدر که انسان بتواند در آن احیا داشته باشد و به یاد خدا باشد و با خدای متعال انس بگیرد و دعا کند، کافی است.
دوم. توبه: بهترین کارها در این شب، توبه است. علما میگویند :«به خدا قسم! یک روزش یک روز است، یک ساعتش یک ساعت است، یک شب را اگر به تأخیر بیندازیم اشتباه میکنیم! نگویید فردا شب، شب بیست و سوم ماه رمضان است. یکی از لیالی قدر است و برای توبه بهتر است، نه، همین امشب از فردا شب بهتر است. همین ساعت از یک ساعت بعد بهتر است. هر لحظه از لحظه بعدش بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نیست، اول باید توبه کرد. گفت: «شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام» اول باید شست و شو کرد بعد وارد آن محل پاک و پاکیزه شد. ما تا توبه نکنیم، چه عبادتی میکنیم؟! ما توبه نمیکنیم و روزه میگیریم! توبه نمیکنیم و نماز میخوانیم! توبه نمیکنیم و به حج میرویم! توبه نمیکنیم و قرآن میخوانیم! توبه نمیکنیم و ذکر میگوییم! توبه نمیکنیم و در مجالس ذکر شرکت میکنیم! به خدا قسم، اگر شما یک توبه بکنید تا پاک بشوید و بعد یک شبانه روز نماز بخوانید با حالت توبه و پاکی؛ همان یک شبانه روز به اندازه ده سال یا هزار ماه شما را جلو میبرد و به مقام قرب پروردگار میرساند. سوراخ دعا را گم کردهایم، راهش را بلد نیستیم». صراط مستقیم برای نیل به کمال، همان بندگی و عبودیت است: (ان اعبدونی هذا صراط مستقیم) ، و گناه؛ یعنی، معصیت و شورش. بنابراین گناه کاملاً بر خلاف مسیر بندگی است؛ اگر عبودیت تنها راه نیل به مقام انسانیت است؛ پس گناه یعنی آتش زدن به خرمن هستی بشر؛ چون برای انسان، سرمایهای بالاتر از انسانیت او نیست. اگر تقوا و انسانیت را از انسان سلب کنند، او دیگر حیوانی بیش نیست و از این رو در بعضی از آیات، انسانهای فاسد و گنهکار،از چهارپایان و فروتر از آنها (اولئک کالانعام بل هم اضل)اعراف ، آیه ۴۴ خوانده شدهاند.
سوّم. دعا: حال که بنده از بیراهه به راه و از گمراهی به نور راه یافت و به منزل یار رسید؛ او را صدا بزند و با او ارتباط برقرار کند. دعا به معنای الفاظ و اوراد نیست. دعا؛ یعنی، ارتباط با خدا و الفاظ بیان آن حال در ارتباط است؛ لذا در حالات مختلف، دعاهای مختلف داریم. دعا اگر بیان حال نباشد، دعا نیست. لذا درک شب قدر توفیق بزرگی است که نصیب همه کس نمی شود. از این رو بزرگانی که عاشق درک شب قدر بودند، تلاش های مستمر و طاقت فرسایی برای درک آن می کردند .
چهارم. تفکر، مباحثه علمی، معرفت پس از آنکه فرصتها را غنیمت شمردیم و در افکار و اعمال خود بازنگری کرده، متوجه خطاهای خود شدیم، گناه و عزم جدی بر ترک گناه و اصلاح خود گرفتیم و رو به سوی معبود آورده، در محضر حضرت حق بار یافتهایم؛ دلها، آماده شناخت هر چه بیشتر و دریافتهای شهودی میگردد. چه اینکه: اولاً، به فرموده علی علیه السلام : معرفت، مایه نورانیت دل،«المعرفه نور القلب»: [۴] باعث نیل انسان به مقام رستگاری به مقام قدسی«المعرفه الفوز بالقدس» و دلیل بر فضیلت انسان«المعرفه برهان الفضل» است و اولین و مهمترین رکن ایمان همانا معرفت به خداوند است.«الایمان معرفه بالقلب». «افضلکم ایماناً افضلکم معرفه»: [۵] . ثانیاً، در بین معارف، والاترین معارف، شناخت خداوند سبحان است.علی(ع)فرمود : «معرفه اللّه سبحانه اعلی المعارف»: [۶] .
ثالثاً، معرفت حقیقی خدا، انسان را به مقام شامخ خلافت الهی نایل میکند؛ آن چنان که مظهر اسمای او میگردد. البته خودشناسی مقدمه چنین معرفتی است «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» .[۷]. چه اینکه کسی که خودش را نشناخت و نسبت به مکانت خود – که از کجا آمده است، برای چه آمده است و به کجا خواهد رفت – جاهل باشد؛ چگونه ممکن است خدا را بشناسد.«عجبت لمن یجهل نفسه کیف یعرف ربّه».[۸] اینکه در بعضی از روایات آمده است «خودشناسی، سودمندترین معارف است»«معرفه النفس انفع المعارف» . بدان جهت است که مراقب خود خواهد بود و زندگی خود را بر مبنای صحیحی استوار و برای نیل به سعادت بزرگ برنامه ریزی درستی خواهد نمود. از آنجایی که شب قدر، شب نزول قرآن است بهترین منبع برای مطالعه و بحث و تعمق در آن، قرآن کریم و روایات اهل بیت در تفسیر آن است. لذا خواندن با تأمل و تدبر در همه اوقات مخصوصاً چنین شب هایی بسیار مناسب است. تمام این برکات و فیوضات در پرتو شب زنده داری و احیاء شب قدر قابل دستیابی است به ویژه اگر در مسجد به میزبانی خدا و در میان دیگر بندگان پاک خداوند انجام گیرد.
منابع:
۳- مفاتیح الجنان، ص ۱۸۰.
۸ نورالثقلین، ج ۵، به نقل از تفسیر نمونه، ، همان ، ص ۱۹۰
۱۴- نهج البلاغه، حکمت ۲۱۸، ص ۱۱۸۶.
– فلسفه وجودی شب قدر :
رسم دیرینه دولتها است که در مجالس قانونگذاری و تصمیمگیری، بودجه و برنامههای اقتصادی را به مدت یکسال تعیین میکنند تا با طرح و تدبیر معین حرکت کنند و در مدار ثابت قرار گیرند. گویی این رسم، از نظامی برگرفته شده که در سراسر هستی جاری است. خداوند برنامه هر کسی را به تناسب شان و شوکت و استعداد و صلاحیت خویش، در شب قدر تدبیر و تعیین میکند و فلسفه وجودی شب قدر هم، همین است. زیرا ملتهای فاقد برنامه منظم و تقدیر و تدبیر ثابت، همیشه متزلزلند، و ثبات ندارند و مدتها به دور خود میچرخند و ره به جایی نمیبرند و به کمال و پیشرفت مطلوب، راه نمییابند.
نظر به ضرورت برنامهریزی است که خداوند در مقطع خاص و مبارکی، با تلاش و اراده خود افراد، برای آنها، برنامهریزی میکند، تا در چارچوب آن حرکت کنند. تاریخ و تجربه، به خوبی نشان داده است که جهشهای نابههنگام، و پیشرفتهای غیرمنتظره و پیش از مقتضای زمان، در پرتو انوار لیلهالقدرها و الهامات غیبی بوده است که در تاریکترین زمان، برای اولیاء خدا و پیامبران میسر شده است.
پس فلسفه وجودی شب قدر این است که خداوند متعال میخواهد انسانها به ویژه مسلمانان، به سبب محبوبیتشان در نزد خدا، خود در این شب تعیین سرنوشت و زمان تدبیر و برنامهریزی، نقش لازم را در تعیین مقدرات خویش ایفا کنند.
شخصی خدمت امام باقر (علیهالسّلام) عرض کرد: مراد از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است، چیست؟ ایشان فرمودند: «العَمَلُ الصّالِحُ فیها مِنَ الصَّلاهِ وَالزَّکاهِ وأنواعِ الخَیرِ، خَیرٌ مِنَ العَمَلِ فی ألفِ شَهرٍ لَیسَ فیها لَیلَهُ القَدرِ» «کار شایستهای مانند نماز، زکات و انواع خوبیها در آن شب برتر از هر کار شایستهای است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست انجام شود.»[۹]
در روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) آمده است: فرشتگان در شب قدر فرود آمده و در زمین پخش میشوند، بر مجالس مؤمنین گذشته بر آنان سلام کرده و برای دعای آنان آمین میگویند، تا آنگاه که سپیدهدم طلوع کند و در این شب دعای کسی رد نمیشود، مگر دعای عاق والدین، قطعکننده رحم، کسی که شراب بنوشد و کسی که دشمنی مومنی در دلش باشد.[۱۰]
– اختصاص به امام زمان
از جمله ویژگیهای شب قدر اختصاص داشتن آن به امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) است. در تفسیر قمی در ذیل آیه ذیل «تنزل الملائکه و الروح فیها» چنین آمده است: ملائکه و روح القدس بر امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) فرود میآیند و هر آنچه از وقایعی که ثبت کردهاند، به ایشان تقدیم میکنند.
– خودسازی
در خودسازی اولین گام موفق شدن به مقام «شرح صدر» است.
جان آدمی چون جهان طبیعت است؛ مواد این جهان، تا شکافته و منشرح نگردد، برکت آن، ظاهر نمیشود، هسته خرما تا به هم بسته است، شاخه و برگ و ساقه و میوهای ندارد، ولی همین که شکفته شد، به درخت پرگل و با شاخ و برگ و میوه بسیار تبدیل میشود.
روح آدمی نیز تا گرفته و درهم است نه میتواند خیری بگیرد و نه مطلع خیری شود. نه توان دارد حقیقتی را بیان کند و نه حقیقتی را دریابد. ولی از زمانی که به شرح صدر توفیق یابد، میتواند هم خوب بیندیشد و بفهمد، هم خوب بیان کند و هم خوب عمل کند و هم دیگران را به خوبی هدایت نماید. روح ملکوتی انسان چون پرنده بوستان، تا بال و پر نگشاید توان پرواز نمییابد. پس قدم نخست در اقدام به خودسازی، نیل به شرح صدر و موفقیت در انبساط و جنبش درونی و روحی است.
رذیلتزدایی
در شبهای قدر به دو چیز باید توجه بیشتر نمود: یکی: سعادتمندی و قرار گرفتن در ردیف سعادتمندان و انسانهای خوشفرجام، و دوم: دوری از شقاوت و بدبختی و ترک صفات زشت و ناپسند. از اینرو است که پیوسته در دعاهای مخصوص شبهای احیاء میخوانیم:
«وَ اَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ» «خدایا امشب نام مرا در میان سعادتمندان و روحم را با شهدای راه حق قرا ده».
با شرح صدر و گشادن دل و جان درون، درب سعادت به روی انسان گشوده میشود و با بستن دربهای عُجب و غرور و صفات زشت دیگر درِ شقاوت را میتوان به روی خود بست. در این مسیر، بهترین راه، رجوع به ضمیر و عقل بیدار و وجدان سلیم است، باید پیوسته نفس را نکوهش کرد و از عملکرد نادرست گذشته اظهار ندامت نمود و تصمیم بر ترک بدیها در آینده گرفت، به خصوص بدیهایی که به ما روحانیان و مبلغان بیشتر روی میآورد، همانند عجب و غرور، که بیماری روانی بسیار خطرناکی بوده و عمدتاً گریبانگیر عالمان و خطیبان برجسته و داعیان دینی میگردد.
«عُجب» خطرناکتر از تکبر و خودپسندی است. عجب، احساس خودکفایی در معنویات و احساس غنا و بینیازی در عرصه خودسازی است، با این توضیح که عُجب یعنی این که انسان کار نیک خود را بزرگ بشمارد و چون کار نیکی انجام داده، خودش را آدم نیکی بداند و از آنجا که در انجام وظیفه کوتاهی نکرده در دل خود مباهات کند و خود را سرافراز و از دیگران که کوتاهی کردهاند بهتر بداند و قلباً آنها را تحقیر نماید. ( خودبرتر بینی و خودپسندی).
این بیماری روحی آثار و پیامدهای ناگواری در پی دارد و اگر انسان متوجه نفوذ چنین بیماری در روح خود نشود، رفع و دفع آن بسیار مشکل خواهد شد.
مرحوم شیخ عباس قمی مینویسد: از احادیث چنین بر میآید که عجب از گناهان ظاهری سختتر است، برای اینکه عجب گناه دل است. گناهان ظاهری با توبه از بین میرود و عبادات کفّاره آنها میگردند، اما عجب که صفتی است نفسانی، هم زایل کردنش مشکل است و هم عبادات را فاسد میکند و مضرات بسیار دارد از جمله آنکه: آدمی را متکبر میسازد و گناهانش را از یادش میبرد و در اثر غرور، خود را از مکر و عذاب خدا ایمن میداند و میپندارد که او در پیشگاه خدا مقام و منزلتی دارد.
افزون بر آن، شخص مبتلا به عجب از بس که به رای و عقل خود، معتقد است از سؤال و استفاده و استشاره دیگران محروم میماند، و چهبسا به رای نادرست خود، اصرار میورزد.[۱۱]
با نظر به این خطرات و آسیبهای روحی عُجب است که امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) میفرماید: «سَیِّئَهٌ تَسُوؤُکَ خَیْرٌ مِنْ حَسَنَهٍ تُعْجِبُک» «کار نادرستی که تو را ناگواراست و همراه با تنفر انجام میدهی، بهتر از کار خوبی است که تو را به عجب و غرور وا میدارد.» [۱۲]
و امام جعفر صادق (علیهالسّلام) نیز در اینباره میفرماید: عُجب، گناهی است که بذرش کفر است و زمینش نفاق، آبش ستم، شاخههایش جهل، برگش گمراهی و میوهاش لعنت و خلود در دوزخ است. هر که دارای صفت عجب شود بداند که بذر کفر افشانده و زراعت نفاق کرده و ناچار زراعتش ثمر خواهد داد.[۱۳]
توجه :
البته فلسفه شب قدر برتر از این تفاسیر است و لیله گاه به معنای حضرت زهرا سلام الله علیها تاویل شده و قدر عظمت خداوند است.
نکته :
چنانچه لیالی قدر با ایام نوروز و یا جشن های میلادی و شمسی و غیره مصادف شد مومنین موظفند به پاس حرمت شبهای قدر ابتدا اعمال و وظایف دینی را عمل کرده و احترام مقام امیر المومنین و شهادت ایشان و عظمت قدر و خدا را رعایت کنند و پس از گذشت این لیالی میتوانند برای دید و بازدید اقدام کنند و البته کسانیکه دنبال هوای نفس خود هستند ایمان و تقوای دلشان ضعیف است . این تذکر را به مومنین بدهیم تا غافل نشوند و این تقارن ها خود امتحان بزرگی است .
لیالی قدر امتحان بزرگی است برای شناخت ذات هر انسان و درجه معرفت مقام امیر المومنین علیه السلام. تا میتوانیم برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت حجت دعا کنیم و برای پاک شدن گناهان کوچک و بزرگ خود تضرع نماییم.
[۱] ۱- تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۱۸۷.۲- تفسیر نمونه .ص ۱۹۲.
[۳] تفسیر نمونه، همان، ص ۱۸۷ [۴] غرر الحکم، تمیمی آمدی، ترجمه مصطفی درایتی، حدیث۱، ص۴۷. [۵] بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۴. [۶] – غررالحکم و دررالکلم، ج۶، ص ۱۴۸، انتشارات دانشگاه تهران. [۷] – این حدیث در منابع متعددی از مصادر روایی آمده است:در بحارالانوار (ج ۹۵، ص ۴۵۲) به عنوان حدیث قدسی و در (ج ۲، ص ۳۲) به عنوان حدیث پیامبر(ص) نقل شده است. در بسیاری از دیگر مجامع روایی نیز مطالبی از قول امیرالمؤمنین(ع) و یا دیگر ائمه(ع) نقل شده است. برخی از منابعی که آن را نقل کردهاند، عبارت است از:نهج البلاغه، الصراط المستقیم (ج ۱، ص ۱۵۶)؛ غررالحکم (ص ۲۳۲) ؛ مصباح الشریعه (ص ۱۳) ؛ روضهالجنان (ص ۹۲)و کنزالدقائق (ص ۲۸۶). [۸] – فهرست موضوعی غرر، صفحه ۳۸۷ در واژه عرف [۹] کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج۴، ص۱۵۸. [۱۰] ملکی تبریزی، میرزا جواد، المراقبات، ص۲۳۶. [۱۱] ↑ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۶، ص۱۵۲. [۱۲] حکمت ۴۶ نهج البلاغه [۱۳] امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۴۷۷.↑ احمد مهدوی دامغانی و دیگران، سخنرانیهای راشد، ج۶، ص۱۱۷.