داستان زنی که هر روز در قونیه شکلات پخش میکند
روز و روزگاری، پسر و دختری در شهر قونیه عاشق هم بودن، هر روز در رویای ساختن یک زندگی مشترک و هر شب در آرزوی فردای بهتر...
به گزارش پارسینه پلاس، روز و روزگاری، پسر و دختری در شهر قونیه عاشق هم بودن، هر روز در رویای ساختن یک زندگی مشترک و هر شب در آرزوی فردای بهتر…
سرانجام با هم ازدواج میکنند، اما یک روز هنگامی که سوار موتورسیکلت بودند، تصادف شدیدی میکنند…
و امروز دو هفته شد همو ندیدن…
یکماه بعد…
یکسال بعد…
هفت سال بعد….
نارین داستان ما، هفت سال در کما بود، و همسرش در همان تصادف و فرزندش سه ماه بعد فوت میکنند…
سالها گذشت و نارین اوضاع جسمیش بهتر شد، اما گویی روحش با فوت همسرش از این جهان رفت…
سالهاست نارین به یاد همسرش در بارگاه حضرت مولانا و مسجد شمس شکلات پخش میکند و می گوید؛ این ماموریتی است که از طرف حضرت حق به وی داده شده…
بله؛ خانمی که در تصویر میبینید همان نارین قصه ماست…