راز ساخت اهرام مصر در قرآن فاش شد+ قیلم
درقاموسکتابمقدس،هامانناموزیراولخشایارشاهمعرفیشدهکه وی با یهود دشمنی داشته است و چون مُردخای به وی تعظیم نکرد، دستور قتل عام یهود را صادر کرد.
ربه گزارش سبک ایده آل، شرق شناسان سالهای طولانی به عنوان یک شبهه قوی ضد قرآنی تکرار می کردند که آوردن اسم هامان به عنوان یکی از مقربان فرعون در دوران موسی(ع) یک خطای تاریخی است، چون بر اساس متون مذهبی یهود، تنها یک هامان و آن هم وزیر خشایارشا وجود تاریخی دارد، پس هامان قرآن که در زمان موسی(ع) و معاصر فرعون بوده خطای تاریخی و سوء برداشت پیامبر در اقتباس از منابع یهودی به شمار می آید.
اما دانشمند مسلمان فرانسوی «موریس بوکای» (۱۹۹۸-۱۹۲۰ م) در کتاب خود با نام «موسی و فرعون» توضیحاتی می آورد که می تواند پاسخی به این ادعا باشد. او معتقد بود از آنجا که هامان در زمان موسی(ع) می زیسته، بهترین منبع برای شناسایی وی و بررسی نام او، یک متخصص در زبان و خط باستانی مصر یعنی هیروگلیف است. او رایزنی خود را با یکی از برجسته ترین مصرشناسان فرانسوی که با زبان عربی قدیم نیز آشنا بوده، چنین شرح می دهد:
من کلمه هامان را با همان نگارش قرآنی کپی کرده و به وی نشان دادم و به او گفتم که این کلمه از یک جمله، در متنی مربوط به قرن هفتم میلادی گرفته شده و جمله مربوط به شخصی است که با تاریخ مصر مرتبط بوده است. او به من گفت که در چنین حالتی او این کلمه را نویسه گردانی [نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی به زبان دیگر] اسمی هیروگلیفی می داند، اما در عین حال مطمئن است که متنی مربوط به قرن هفتم میلادی نمی تواند حاوی اسمی به زبان هیروگلیف باشد؛ چون در آن زمان هیروگلیف کاملاً از بین رفته بوده است.
او به منظور تأیید استنتاج خود به من پیشنهاد کرد تا به لغت نامه اسامی اشخاص در پادشاهی نوین (مصر) نوشته هرمن رنک (Herman Rank) مراجعه کنم که ممکن است این اسم را به نگارش هیروگلیف پیدا کنم. من تمام آنچه را آن متخصص احتمال داده بود پیدا کردم و نویسه گردانی هامان را به زبان آلمانی در آن فرهنگ یافتم و همچنین از اینکه شغل او را نیز یافتم متحیر شدم: فرمانده کارگران در معادن سنگ؛ دقیقاً مطابق آنچه از دستور فرعون به او در قرآن برداشت می شود. هنگامی که من تصویر صفحه مربوط از فرهنگ اسامی مصری در مورد هامان را با صفحه ای از قرآن که در آن نام هامان آمده به کارشناس فرانسوی نشان دادم، او هیچ حرفی برای گفتن نداشت.