
سفر از خلاقیت به جاودانگی؛ هنرمندی که «انقلاب» به پا کرد +تصویر
ایرج اسکندری هنرمند تجسمی بیان کرد که در آثارش کارهای قبلی خود را تکرار نمیکند چون اگر در حال کار کردن با یک اتفاق جذاب مواجه شود از آن تاثیرپذیرفته و اثر متفاوتی خلق میکند.
به گزارش پارسینه پلاس؛ به نقل از مهر ایرج اسکندری از هنرمندان نسل اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی است اما او را با کارهای متأخرش که از ترکیب سطوح هندسی و خطوط ضخیم و نازک در کنار رنگهای شفاف با تکههای آینه همنشین شده است، میشناسیم. هنرمندی که اشرافش بر اصول و مبانی هنرهای تجسمی را به نمایش میگذارد و در مسیر هنری و در راه تحول آثارش، به فرهنگ ایرانی، نقشبرجستهها، نقوش معماری، نگارگریها و دستبافتهها توجهی ویژه داشته است. نمایشگاه آثار ایرج اسکندری این روزها در گالری آرگون با نمایش ۵۱ تابلو در اندازههای کوچک و بزرگ برقرار است که اکثر این آثار با تکنیک مواد روی چوب خلق شدهاند و برخی دیگر نگارگری هستند. ما نیز به بهانه این نمایشگاه با او به گفتگو نشستیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
ایرج اسکندری هنرمند نقاش در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آثار نمایشگاهش بیان کرد: من معمولاً هر چند سال یک بار نمایشگاهی را برگزار میکنم تا بتوانم روند کار خودم را کنترل کنم و مخاطبانم در جریان کارهایم قرار بگیرند. شاید این نمایشگاه، یازدهمین نمایشگاه انفرادی من باشد که در طی سالهای فعالیتم گذاشتهام.
وی درباره تکنیک منحصر به فرد آثار نمایشگاهش توضیح داد: به اعتقاد من، تکنیک در حین کار به وجود میآید یعنی ممکن است فردی که با مداد طراحی میکند تداوم در کارش سبب شود که آن فرد دلش بخواهد در حین کار، اتفاقی جدید را رقم بزند و این اتفاقات، تکنیکهای شخصی را به وجود میآورند. فردی میگوید که من در طراحی فقط از مداد کنته استفاده میکنم و دیگری میگوید که من فقط با مداد سفید روی کاغذ خاکستری کار میکنم که اینها سبب ایجاد تکنیکها میشود. نوع و بافت کاغذی که هنرمند روی آنها کار میکند هم تکنیک را به وجود میآورد؛ همه این موارد سبب میشود در تداوم کار و به مرور، سبک شخصی تعریف شود. من اولین کارهایم را با رنگ روغن و روی بوم خلق کرده ام و به مرور فکر کردم که باید برای تنوع دید مخاطب تغییری روی خلق کارهایم بدهم، به همین دلیل متریالی را گرفتم و با آن روی بوم و تخته کار کردم. مجموعهای که شما در این نمایشگاه میبینید، نمونههایی از کارهای ۲۰ سال اخیر من است.
اسکندری در پاسخ به اینکه خلق این تکنیک خاص با چه هدفی صورت گرفته است، گفت: منشأ این تکنیک از آنجایی بود که ما در دهه ۶۰ کارهایی را روی بوم و برای حوزه هنری که آنجا مشغول بودم، انجام میدادیم. معمولاً این کارها در نمایشگاهها به مخاطبان ارائه میشدند و بعد به گنجینه حوزه هنری بر میگشتند. در حین رفت و آمدها، عمدتاً به دلیل حمل و نقل غیر تخصصی و غیر اصولی، صدمههایی به کار وارد میشد و در نهایت کارها پس از آنکه در چند نمایشگاه به مخاطبان آثار هنری عرضه میشدند، خیلی صدمه میدیدند. بنابراین من به این فکر افتادم که کاری کنم تا آثارم در زمان حمل و نقل صدمه نبینند پس متریالی را تجربه کردم که تقریباً نوعی از بتونه روغنی است. من از آن بتونه در همه کارهایم استفاده کردم اما به نظر میرسد که خیلی متریال متفاوتی است. این متریال را در اوایل دهه ۷۰، روی تخته سهلایی کار میکردم؛ تخته سهلایی بستری مناسب، مقاوم و ضربهپذیر است و اگر روی آن خوب کار شود، میتواند سالها ماندگار باشد بنابراین شما میتوانید با اشیای نوک تیز روی آثار من خط بکشید و ببینید که هیچ اتفاقی برای آنها نمیافتد. این نوع کار، شیوهای منحصر به فرد است و هر که آن را ببیند، میتواند متوجه بشود که کار من است.
در کارهایم به هویت ایرانی تکیه دارم
وی در مورد استفاده از آینه در آثارش نیز بیان کرد: بنا به اقتضائاتی، از آینه در برخی آثارم استفاده کردهام چون میخواستم یک پله یا قدم از تکنیکهای قبلم جلوتر بروم، چراکه سعی میکنم در کارهایم به هویت ایرانی تکیه داشته باشم و اگر شما به کارهایم نگاه کنید، متوجه میشوید که جنبههای سنتی در آنها شاخص است. مجموعه «خسرو و شیرین» با الهام از روایتهای نظامی خلق شده است تا در نمایشگاه «حکایت شیرین» در معرض دید عموم قرار بگیرد.
این هنرمند نقاش تصریح کرد: مجموعه «خسرو و شیرین» با موتیفهای سنتی تولید شده اما مدرن به نظر میرسد. در حقیقت من فضایی را در نقاشیهایم ایجاد کردهام که مخاطب دنیای جدید و تفکر قدیمی را همزمان در آن میبیند و حس میکند که قرابتی با آن بافت دارد.
وی در بخش دیگری از این گفتگو درباره هنرهای جدید و بین رشتهای گفت: در حال حاضر، رشته مدیا در دانشگاهها تدریس میشود؛ این رشته یک مدیوم از تمام هنرها است یعنی دانشجویان میتوانند با تحصیل در رشته مذکور، تلفیقی از همه رشتههای هنری را تجربه کنند و هنری جدید را خلق کنند. هنر جدیدی که من به آن اشاره میکنم، امروزه همراه با گفتار و رفتار جدید در همه جا عرضه شده است و جوانان آن را تجربه میکنند. ریشه هنر جدید به دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی بر میگردد که در آن زمان، هنر مفهومی (کانسپچوال آرت) ظاهر شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، علیرضا سمیعآذر که تحصیلکرده انگلستان بود و ریاست موزه هنرهای معاصر تهران را برعهده داشت، سعی کرد که آن هنر را گسترش بدهد بنابراین برنامههایی را تحت عنوان هنر جدید در موزه اجرا کرد. اینگونه بود که مخاطبان آثار هنری بیش از پیش با هنر مفهومی آشنا شدند. مارکو گریگوریان و مرتضی ممیز نیز پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آثاری را در قالب هنر مفهومی خلق میکردند.
هنر جدید خیلی روی ماندگاری اثر تاکید ندارد
هنر جدید خیلی روی ماندگاری اثر تاکید ندارد و بیشتر روی مفهوم و بحثی تمرکز میکند که میخواهد به مخاطب انتقال بدهد
اسکندری با بیان اینکه با هنر جدید ارتباط برقرار میکند اما ماندگاری اثر برایش اهمیت دارد، تصریح کرد: هنر جدید خیلی روی ماندگاری اثر تاکید ندارد و بیشتر روی مفهوم و بحثی تمرکز میکند که میخواهد به مخاطب انتقال بدهد؛ مثلاً برخی از هنرمندان چون احمد نادعلیان، آثارشان را با استفاده از عناصر طبیعی و در طبیعت خلق میکنند، این آثار به مرور زمان در طبیعت حل میشود و فقط یک عکس از آن باقی میماند. اما من دوست دارم اثرم ماندگار باشد.
ایرج اسکندری درباره اینکه برخی آثارش مفهومی هستند، گفت: معمولاً هنرمندان قصد ندارند که روی آثارشان اسم بگذارند چون اثری که اسم داشته باشد، یک تکرار است. ما هنرمندان کار خودمان را میکنیم و دیگران باید بعدها با توجه به اتفاقاتی که در دوره خلق آثار افتاده است، روی آنها اسم بگذارند. برای مثال، پیکاسو هیچ وقت نگفت که در سبک کوبیسم کار میکند و منتقدان بعدها روی کار و سبک او اسم گذاشتند. امپرسیونیستها هم هیچ نگفتند که میرویم در دل طبیعت و امپرسیونیستی کار میکنیم بلکه آنها میگفتند که ما اگر بخواهیم لحظههایی را از طبیعت ثبت کنیم که نور خورشید در آن بسیار موثر است، کاری واقعیتر از رئالیستها کردهایم.
این هنرمند باسابقه توضیح داد: رئالیستها نیز به طبیعت میرفتند و از صبح تا شب مینشستند تا منظرهای را بکشند اما امپرسیونیستها میگفتند که این کار نادرست است چون نور خورشید هر لحظه تاثیر جدیدی روی طبیعت میگذارد همان طوری که کلود مونه ۳۰ یا ۴۰ نقاشی را از یک کلیسا کشید. در واقع او تاثیری را که خورشید از زمان طلوع تا غروبش روی کلیسا میگذاشت، به تصویر کشید و ثبت کرد که مدت زیادی نیز زمان برد. منتقدان در ابتدا به هنرمندانی که میخواستند تاثیر لحظه به لحظه نور خورشید روی طبیعت را ثبت کنند، نام تاثیرگرایان را اطلاق کردند اما به تدریج، این عنوان به امپرسیونیست تبدیل شد.
کار هنرمند این است که بتواند حرکتی را در تاریخ هنر ایجاد کند
ایرج اسکندری در پایان در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه عمر هنرهایی که وابستگی زیادی به گذشته خودشان دارند، چقدر است و آیا نسل جدید با آن هنرها ارتباط برقرار میکنند یا خیر، گفت: ما نمیتوانیم هنرمندانی را که کارهای نسلهای قبلی خودشان را تکرار میکنند، نفی کنیم اما باید دید که آیا میتوانند حرکتی را در تاریخ هنر ایجاد کنند؟ این مهم است. کار هنرمند این است که بتواند حرکتی را در تاریخ هنر که شبیه به نردبان است، ایجاد کند. مرحوم علامه جعفری میگفت «یک اثر هنری باید آدم را تکان بدهد»؛ یعنی مخاطب باید ببیند که اثری که در تفکر و باورها ریشه دارد، چیز دیگری است و با آثار دیگر تفاوت دارد.