هنر حیاتی صحبت با غریبهها
کیوهین و یتس هر دو تاکید میکنند که در بریتانیا و آمریکا اختلافات سیاسی به شکافهای قبیلهای تبدیل شده اند. حامیان و مخالفان برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) در خوشههای مجزا زندگی میکنند. جمهوری خواهان و دموکراتها همدیگر را به مثابه افرادی بد میبینند و نه به عنوان آمریکاییهایی که عقایدشان متفاوت است. این طرفهای متضاد با یکدیگر غریبه شده اند.
نگرش به غریبهها از یک الگوی آشنا پیروی میکند. به کودکان آموزش داده میشود که هرگز با بزرگسالان ناشناس صحبت نکنند به ویژه با افرادی که والدین آنان را غیرقابل اعتماد قلمداد میکنند. شروع نوجوانی و جوانی میل شدیدی برای تعامل با انواع افراد به همراه دارد به ویژه افرادی که ممکن است مورد تایید خانواده نباشند. این میل چه ناشی از خواستههای سنی باشد چه اجتماعی فرار هیجان انگیزی را برای فرد به همراه دارد.
به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست، دایرههای اجتماعی به طور کلی دوباره باریک میشوند، زیرا مردم شریک زندگی پیدا میکنند، خانواده تشکیل میدهند و فرزندان شان متولد میشوند. زمان کمیاب میشود و دوستیهای جدید اغلب بر اساس تقسیم بار مراقبت از کودک خواهد بود. برخی از افراد هرگز ذوق جوانی برای روابط پیش بینی نشده را نخواهند داشت. در دوران سالمندی حتی اگر کنجکاوی و کاریزما به شکل کمرنگی باقی مانده باشد نیز ضعف باعث میشود تا برقراری ارتباطهای تازه سختتر شود.
با این وجود، این تمام داستان نیست. در اواسط زندگی و پس از آن افراد هنوز هم میتوانند لذت یک ملاقات تصادفی را تجربه کنند هر چند کوتاه که به نوعی اعصاب را تحت تاثیر قرار میدهد. این ممکن است چیزی بیش از یک لبخند یا یک اظهارنظر تصادفی که به نقطهای عاطفی بیانجامد نباشد یا ممکن است یک مکالمه عمیق غیر منتظره در هواپیما یا قطار باشد؛ حتی اگر مخاطب پس از آن دیگر هرگز دو طرف همدیگر را نبینند. این جنبه از وعده و خطر غریبهها داستان نویسان را مجذوب خود ساخته است.
از لذت “برخورد کوتاه” و “پیش از طلوع آفتاب” گرفته تا ویرانی “غریبهها در قطار”. آگاهی از این که مبادله یکباره خواهد بود میتواند صراحتی لذتبخش و بدون ممانعت را فراهم سازد. در عصر کووید – ۱۹ و رونق گرفتن برقراری ارتباط از طریق اپلیکیشن زوم الگوی زمانی منحرف شده بود. غریبهها به جای احتمالات و خطرات مبهم شان نقشی کاملا واقعی به عنوان منبع احتمالی عفونت بر عهده گرفتند و الزام دوری از آنان به طور رسمی وجود داشت. با این وجود، جوانان هنوز هم مشتاق ارتباط با جمعیتهای ناشناس هستند. مردم در هر سنی دلتنگ ارتباط انسانی در خیابانها یا قطارهای شلوغ یا حس آرامش بخش همراهی با تماشاگران در سینما یا تئاتر هستند.
بنابراین، اکنون لحظه مناسبی برای خواندن سه کتاب* درباره ملاقات با غریبهها میباشد. “ویل باکینگهام” خاطرات تکان دهندهای از یافتن آرامش پس از مرگ شریک زندگی اش در طول سفر و گفتگو در سرزمینهایی مانند میانمار که از نظر فرهنگی با زادگاه اش انگلستان فاصله دارند نوشته است.
“جو کیوهین” روزنامه نگار آمریکایی استدلال میکند که برقراری ارتباط همدلانه با غریبهها امری حیاتی است و به طور بالقوه زندگی را تغییر میدهد. “جان یتس” که یک موسسه خیریه جوانان مستقر در لندن را اداره میکند نگران است که شکافهای عمیق در جوامع غربی دسترسی افراد از طبقات، مذاهب، قومیتها و نسلهای مختلف با یکدیگر را حتی به صورت تصادفی ناممکن سازد.
هر سه نویسنده تعمیمهای گستردهای در مورد تکامل جامعه بشری از شکارچیان تا عصر هومر و فراتر از آن ارائه میدهند. با این وجود، آنان زمانی که با استفاده از تجربیات شخصی یا تحقیقات علمی درباره نحوه زندگی و ارتباط مردم در حال حاضر فکر میکنند جالبتر هستند. همه آنان به طرق مختلف دو نکته مجزا، اما مرتبط را بیان میکنند. نخست آن که تعامل معنادار با یک فرد جدید میتواند پاداشهای بزرگی به همراه داشته باشد، اما این مهارتی است که باید پرورش داده شود. دومین نکته آن که جداسازی خود از جامعه در جوامع مدرن غربی به این معنی است که برای بسیاری از مردم گفتگو با برخی از همشهریان شان بیهوده، نامطلوب یا عجیب و غریب به نظر میرسد. مشکل دوم نکته اول یعنی پرورش مهارت ارتباط برقرار کردن با غریبهها را بدتر میسازد.
جو کیوهین و یتس هر دو تاکید میکنند که در بریتانیا و آمریکا اختلافات سیاسی به شکافهای قبیلهای تبدیل شده اند. حامیان و مخالفان برگزیت در خوشههای مجزا زندگی میکنند. جمهوری خواهان و دموکراتها همدیگر را به مثابه افرادی بد میبینند و نه به عنوان آمریکاییهایی که عقایدشان متفاوت است. این طرفین متضاد با یکدیگر غریبه شده اند.
باکینگهام بر لذتها و مشکلات ملاقات در مکانهای دورافتادهای تمرکز میکند که ریسکها کمتر است، زیرا آشناییها موقتی میباشند در یک آپارتمان در هلسینکی یا هنگام سفر در بالکان. با این وجود، مانند دو مورد دیگر او خاطرنشان میسازد که احتیاط افراد ناآشنا نه جدید است و نه غیرقابل غلبه.
وقتی تنها هستید چهرهها زشت به نظر میرسند
کیوهین و یتس نکاتی را در مورد دوستی با غریبهها ارائه میدهند. کیوهین تمرینهایی را توصیف میکند که در آن گروههایی از جمهوری خواهان و دموکراتها با سختی فراوان برای غلبه بر کلیشهها و تعامل با یکدیگر تلاش میکردند. آنان آموزش دیده بودند که سوالات خوبی از یکدیگر بپرسند و از نامگذاری و برچسب زنی یکدیگر خودداری کنند. یتس در مورد نوعی خدمات اجتماعی ملی بحث میکند که جوانان را تشویق میکرد با گروهها و نسلهای دیگر در هم آمیزند و تعامل داشته باشند.
ظرفیت تعامل با افراد جدید به روشهای متمدنانه، انسانی و معنادار شرط لازم برای صلح اجتماعی است حتی اگر شرط کافی نباشد. این نشان دهنده هزینه نیمه پنهان کووید-۱۹ است. کودکانی که با صفحه نمایش گوشی تلفن همراه و تبلت آموزش دیده اند. بزرگسالانی که در خانه کار میکنند و مستمری بگیران تنها. کم و بیش مهارتهای اجتماعی همه افراد ضعیف شده و پیامدهایی نه تنها برای آنان بلکه شاید برای ساختار جامعه نیز به همراه داشته است.
با رفع قرنطینه ناشی از کووید – ۱۹ مردم اکنون به دنیایی از برخوردهای تصادفی بازگشته اند: برخی مشتاقانه برخی با احساس بیقراری و اکثرا با حسی عجیب از تازگی پس از یک سال خواب زمستانی. درس این سه کتاب آن است که کاهش محدودیتها فقط فرصتی مطلوب برای ارتباط مجدد با کسانی که دوست شان دارید و شبیه آنان هستید نیست بلکه آزادیای را بازیابی میکند که مدتها امری مسلم قلمداد میشد حتی اگر برای شناخت عمیق متفاوت کم مورد استفاده قرار گرفته باشد.
*سه کتاب عبارتند از:
“سلام غریبه” (Hello Stranger) نوشته ویل باکینگهام.
“قدرت غریبه ها” (The Power of Strangers) نوشته جو کیوهین
“گسیخته” (Fractured) نوشته جان یتس