چه بر سر ایمان جمعی آمده است؟ چرا مساجد امروز خلوت و خاموش‌اند؟

در گذشته، با آغاز ماه رمضان گویی پرده‌ای از آرامش بر شهر گسترده می‌شد. جرم و جنایت کاهش می‌یافت، مردم مهربان‌تر می‌شدند و گذشت و ایثار در رفتارها بیشتر به چشم می‌آمد. مساجد پُر از جمعیت بود، صفوف نمازگزاران تا بیرون از درهای شبستان امتداد می‌یافت و منبرها، مأمن دل‌هایی بودند که در پی معنویت می‌گشتند، اما امروز این تصویر آشنا ‌رنگ باخته است.

به گزارش پارسینه پلاس به نقل از پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، چه بر سر ایمان جمعی ما آمده است؟ چرا مساجد که روزگاری محور انسجام محله‌ها بودند، امروز خلوت و خاموش‌اند؟

روزنامه هم میهن نوشت: در گذشته، با آغاز ماه رمضان گویی پرده‌ای از آرامش بر شهر گسترده می‌شد. جرم و جنایت کاهش می‌یافت، مردم مهربان‌تر می‌شدند و گذشت و ایثار در رفتارها بیشتر به چشم می‌آمد. مساجد پُر از جمعیت بود، صفوف نمازگزاران تا بیرون از درهای شبستان امتداد می‌یافت و منبرها، مأمن دل‌هایی بودند که در پی معنویت می‌گشتند، اما امروز این تصویر آشنا ‌رنگ باخته است.

رمضان در موریتانی؛ مساجد مملو از نمازگزار و سنت‌های ریشه دار
چه بر سر ایمان جمعی ما آمده است؟ چرا مساجد که روزگاری محور انسجام محله‌ها بودند، امروز خلوت و خاموش‌اند؟ من دوران شکوه این مکان‌ها را دیده‌ام؛ زمانی که مساجد تنها محل عبادت نبودند، بلکه سنگر اخلاق، اجتماع و آگاهی بودند. اگر همین نسل میانسال و کهنسال که هنوز نیمه‌جانی به مساجد داده‌اند، دیگر نباشند، آیا اذان و جماعت نیز به تاریخ خواهد پیوست؟!

ایمان، قلب تپنده‌ یک جامعه است. دین نه‌تنها بُعدی فردی، بلکه کارکردی اجتماعی دارد. زمانی که در کنار دیگران برای عبادت می‌ایستیم، حس تعلق و همبستگی را تجربه می‌کنیم. ایمان، نیرویی است که به انسان‌ها معنا و هدف می‌بخشد. جوامع دیندار، در برابر بحران‌ها مقاوم‌ترند، چراکه دین، روایتگر هویت جمعی و مسیر همزیستی است، اما ما با این سرمایه چه کرده‌ایم؟

در سراسر جهان، بازگشتی به دین مشاهده می‌شود؛ اما نه دینی که ابزار اعمال‌نظر باشد، بلکه ایمانی که با امید و آزادی پیوند خورده است. این همان چیزی است که برخی را متعجب و حتی خشمگین کرده است. چراکه نیاز انسان به معناپذیری، انکارناپذیر است. ما که انقلاب‌مان را به نام دین برپا کردیم، چگونه به نقطه‌ای رسیدیم که مراجع از خلوتی مساجد ابراز نگرانی می‌کنند؟ مردم از چه گریز کرده‌اند؟ چرا آن اُنس و الفت میان جامعه و دین، دیگر برقرار نیست؟ آیا نه این است که دین را در خدمت منافع کوتاه‌مدت و اهداف سیاسی قرار دادیم؟ هرگاه دچار بحران شدیم، به‌جای اصلاح، از دین هزینه کردیم. گاه آنچه از منبرها شنیده شد، با آنچه در عمل اتفاق افتاد، تناقض داشت. نتیجه این رفتار، تضعیف اعتماد عمومی به نهاد دین بود.

هر سال میلیاردها تومان از بودجه‌ کشور به نهادهای دینی اختصاص می‌یابد، اما آیا این هزینه‌ها اثرگذار بوده‌اند؟ شاخص‌های دینداری نشان می‌دهد که ایمان نه با تبلیغات که با رفتار و صداقت زنده می‌ماند. مردم به تظاهر و تصنع حساس‌اند؛ ایمان را نمی‌توان به اجبار تقویت کرد. یکی از خطاهای بزرگ، جناحی‌سازی مساجد و خطبه‌های نماز جمعه بود. جایی که می‌توانست کانون وحدت باشد، به عرصه‌ اختلافات محفلی بدل شد. برای بازگرداندن مساجد به جایگاه حقیقی‌شان، نخست باید مشکل را بپذیریم و به‌جای توجیه، آن را آسیب‌شناسی کنیم.

چرا مساجد دیگر پُررونق نیستند؟ چرا روحانیان دیگر نفوذ گذشته را ندارند؟ چرا مردم، دین را از عرصه‌ عمومی به حوزه‌ خصوصی خود برده‌اند؟ این پرسش‌ها، پاسخ‌های علمی و دقیقی می‌طلبد. بدون شناخت درست، راه‌حلی کارآمد نخواهیم یافت. ما نیازمند یک تحول جدی در سیاست‌های دینی، خطابه‌ها و روش‌های تبلیغی هستیم. باید حضور مردم را در مساجد تسهیل کنیم، مرز فعالیت‌های مذهبی و سیاسی را مشخص سازیم و اجازه دهیم ایمان، آزادانه در دل‌ها جاری شود. هیچ تغییری یک‌شبه رخ نمی‌دهد و هیچ بحرانی هم ناگهانی به‌وجود نمی‌آید.

1 دیدگاه

  1. حجاب را حضرات کردند پیراهن عثمان وبالا بردند .در اصل حیا وحرمت را در میان مردم از بین بردند . مملکتی که هزاران گناه های بالاتر از حجاب در ان سالها نادیده گرفته میشد از قبیل بیت المال را خوردن رشوه . ربا ودروغ بزرگان سیاست .همه را ندید گرفتند وگیر دادن روی حجابی که باز به حرمت در فصاهای عمومی رعایت میشد . اخرش شد این که می بینیم وهنوز هم دست بردار نیستند و اینان که دم از مکتب علی ع میزنند حاضر نیستند قدمی در مسیر علی ع بردارند . به بیراهه میروند ودم از راه علی میزنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا