
چه کسی اولین بار قرآن را به فارسی ترجمه کرد؟
چه کسی اولین بار قرآن را به فارسی ترجمه کرد؟ این پرسش ساده به نظر میرسد، اما دشواری برگرداندن یک متن مقدس به زبان دیگر سختی کار را بیشتر میکند.
به گزارش پارسینه پلاس به نقل از پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، طاهره طهرانی: چه کسی اولین بار متن کلام الله مجید را به فارسی ترجمه کرد؟ این پرسش ساده به نظر میرسد، اما دشواری برگرداندن یک متن به زبان دیگر _به ویژه که مقدسترین متن در ادیان الهی باشد و به دور از تحریف_ با در نظر داشتن حساسیت این متن سختی کار را بیشتر میکند. سید محمد عمادی حائری در این باره به مهر پاسخ داد.
بنابر روایت مهر، محمد عمادی حائری دکترای دینپژوهی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دارد و عضو هیئت علمی بنیاد دائرهالمعارف اسلامی (دانشنامه جهان اسلام) است، همچنین مؤلف کتابهای قرآن فارسی کهن: تاریخ، تحریرها، تحلیل؛ بازسازی متون کهن حدیث شیعه: روش، تحلیل، نمونه؛ از نسخههای استانبول: دستنویسهایی در فلسفه، کلام، عرفان؛ زبان دینی، ذهن بشری (در دست انتشار). با او درباره اولین ترجمههای قرآن به زبان فارسی به گفتگو نشستیم.
* اولین ترجمه قرآن به زبان فارسی در چه قرنی صورت گرفت؟ آیا در آغاز ممنوعیتی برای ترجمه متون مقدس وجود داشت؟ یا با توجه به نهضت ترجمه در دنیای اسلام در عهد عباسی، دیگر مشکلی در این باره نبود؟
اولین گزارشهایی از ترجمههای قرآن به فارسی در دست داریم، نقلهای پراکندهای است که فقهای قدیم حنفی به آن استناد کردهاند و طبق آنها، سلمان فارسی با اجازه پیامبر (ص) سوره حمد را به فارسی ترجمه کرد. این نقل مورد توجه و استناد فقهای حنفی از قرن چهارم به بعد است. مثلاً شمسالائمه سرخسی این مطلب را در کتاب المبسوط خود آورده است؛ همچنین شاهفور اسفراینی در تاج التراجم آن را نقل میکند. نقل همین گزارش توسط فقهای حنفی بهعنوان طرفداران ترجمه قرآن، یکی از شواهدی است که نشان میدهد دنیای اسلام هم در آغاز برای ترجمه قرآن دنبال جواز فقهی بود و پذیرش اصل ترجمه قرآن، در ابتدا آسان نبود و دشواریهایی داشت. یکی از قرائن دیگر این است که برای جواز نخستین ترجمه قرآن به فارسی، پادشاه سامانی از فقهای ماوراءالنهر و خراسان بزرگ استفتا کرد.
* این روایت ترجمه سلمان واقعی است؟
به هر حال، خالی از رنگ و بوی افسانه نیست. شاید بهرهای از حقیقت داشته باشد و بعدها به آن شاخ و برگ داده باشند.
* چرا در میان فقها، حنفیان طرفدار ترجمه قرآن بودند؟
حتماً زمینههای اجتماعی در این باره مؤثر بوده است. ابوحنیفه نژادی ایرانی داشت و گرایش دینی غالب در خراسان و ماوراءالنهر در آن دورهها حنفی بود؛ برخلاف شافعی که عربتبار بود و پیروان او نیز در خراسان و ماوراءالنهر در اقلیت بودند. به همین دلیل، حنفیها بیش از دیگر فِرَق به ترجمه قرآن نیاز داشتند. میدانید که برخی از فقهای حنفی قرن اول حتی نماز خواندن به فارسی را هم جایز میدانستند. به نظر میرسد این موضوع در احساس نیاز ایرانیان مسلمان به درک مستقیم مفاهیم دینی از طریق زبان مادریشان ریشه دارد و همین نیاز هم باعث شد حنفیان در نهضت ترجمه قرآن به فارسی هم پیشگام باشند و هم سهم مهمی داشته باشند.
* به طور مشخص، اولین ترجمهای که از قرآن در اختیار داریم چیست؟
اولین ترجمه کامل قرآن به زبان فارسی، ترجمهای است که در کتاب مشهور به ترج مۀ تفسیر طبری درج شده است.
* کتابی که در حقیقت ترجمه جامع البیان محمد بن جریر طبری نیست؟
بله. اول بار مرحوم دکتر عباس زریاب نشان داد که این کتاب ترجمه جامع البیان نیست. مرحوم دکتر آذرنوش هم این نظر را بسط داد و نکتههای جدیدی به آن افزود. البته تحقیقات بعدی و شواهد و قرائن نشان میدهد که این کتاب به هر حال پیوندهایی با جامع البیان محمد بن جریر طبری دارد. در واقع نوعی ترجمه و اقتباس همراه با افزودهها و کاهشهاست. به هر حال، در زمان منصور بن نوح بن نصر سامانی این تفسیر به زبان فارسی ترجمه و تألیف میشود و در ضمن آن آیات قرآن نیز برای نخستین بار در نیمههای قرن چهارم به طور کامل به فارسی ترجمه میشود.
* در فاصله این سه چهار قرن هیچ ترجمهای از قرآن نبوده است؟
دو نکته مهم در اینجا وجود دارد. نخست اینکه سنت دینی ایرانیان در پیش از اسلام هم عمدتاً شفاهی بود و نقل و شرح و تفسیر متون دینی غالباً به صورت شفاهی صورت میگرفت. همین زمینه موجب میشد که ایرانیان مسلمان از طریق مجلسگوییهای شفاهی از محتوای قرآن بهرهمند شوند. یعنی این طور نبوده است که ایرانیان فارسیزبان از محتوا و مضامین قرآن بهکلی بیاطلاع باشند. شاهفور اسفراینی هم به همین نکته اشاره میکند؛ آنجا که در تاج التراجم میگوید علما بر منابر قرآن را به فارسی برای مردم ترجمه و شرح و تفسیر میکردند.
* یعنی حافظ قرآن بودند و قرآن را میخواندند و معنی میکردند؟
نمیتوان گفت حافظ قرآن به مفهوم امروزی بودند. بلکه همین علمای ایرانی فارسیزبان، قرآن را برای عموم مردم به فارسی ترجمه و شرح و تفسیر میکردند.
* درباره قرآن قدس چه نظری دارید؟ برخی معتقدند که این ترجمه از قرن دوم یا حتی قرن اول است؟
بله؛ آقای دکتر رواقی ادعا کرده بودند که این ترجمه ممکن است از قرن دوم باشد و حتی در چاپ اول قرآن قدس عبارت «کهنترین برگردان قرآن به فارسی» را، البته با علامت پرسش، بر روی آن چاپ کردند. قبل از چا پ قرآن قدس هم در مقالهای د ر کیهان فرهنگی این ترجمه را قدیمیترین ترجمه قرآن معرفی کردند.
این استنباط البته درست نیست و مبتنی بر پیشفرضهای نادرستی است. در واقع گویش محلی این متن که پیوندهایی با فارسی میانه دارد، موجب آن استنباط نادرست شده است. الان بعید میدانم که آقای دکتر رواقی بر استنباط سابق خود باقی باشند. ژیلبر لازار در مقالهای پس از چاپ قرآن قدس یادآور شد که بر اساس ویژگیهای زبانی این متن، ازجمله میزان رسوخ واژههای عربی و کاربرد صورتهای جدیدتر «می» و «در» بهجای «همی» و «اندر»، این متن را نمیتوان قدیمتر از قرن پنجم و ششم دانست.
در کتاب قرآن فارسی کهن نشان دادم که قرآن قدس درواقع روایتی است به گویش محلی از همان نخستین ترجمه قرآن به فارسی در ضمن ترجمه تفسیر طبری؛ یعنی مترجم نخستین ترجمه قرآن را به گویش محلی خودش برگردانیده است. جالب است که نسخهای دیگر هم از قرآن قدس وجود دارد که حاوی ترجمه سوره مائده است و این را هم آقای دکتر رواقی با عنوان ترجمه سوره مائده چاپ کردهاند. این نسخه تفاوتهای بسیار اندکی با نسخه مشهور به قرآن قدس دارد؛ یعنی در واقع دو نسخه از یک متن واحد هستند. من این دو نسخه را با نخستین ترجمه قرآن مقایسه کردم و به آن نتیجه رسیدم.